«در شگفتم از
مرد بخيلى كه به سوى فقرى مىشتابد كه از آن گريزان است، و از آن طرف غنايى را
مىجويد كه از دست مىدهد، پس در دنيا مانند مستمندان زندگى مىكند، و در آخرت
همچون توانگران حساب پس مىدهد. در شگفتم از گردنفرازى كه ديروز نطفهاى بود، و
فردا مردارى مىشود، و در شگفتم از كسى كه در وجود خدا ترديد دارد با اين كه
آفريدگان خدا را مىبيند، و در شگفتم از كسى كه مرگ را فراموش كرده است در حالى كه
مردگان را مىبيند، و در شگفتم از كسى كه عالم آخرت را منكر است، در صورتى كه او
پيدايش نخستين خود را از نطفه مىبيند، و در شگفتم از كسى كه خانه نيستى و فنا را
آباد مىسازد و خانه هستى و بقا را رها مىكند.»
[شرح]
(76756-
76733) امام نسبت به شش چيز شگفتآور اظهار تعجب مىكند، و هدف وى از اين كار،
برحذر داشتن از بديهاى آنهاست:
1- شخص بخيل،
كه سه كار او را شگفتىآور دانسته است:
اوّل اين كه
او بخل مىورزد از ترس اين كه اگر بخشش كند سرانجام دچار فقر شود. و زفتى و
استفاده نكردن او در حال حاضر، خود عين فقر و بيچارگى است پس بدان وسيله به طرف
فقرى شتافته است كه از ترس آن به جانب بخل گريخته بود.
دوم آن كه او
با بخل خود در پى توانگرى است، در صورتى كه بخل دائمى باعث تنگدستى حاضر و نفى
كننده بىنيازى وى و ضدّ آن است. پس آنچه را او وسيله توانگرى مىپنداشت نابود
كننده توانگرى است.
سوم آن كه وى
در دنيا همانند تنگدستان- به خاطر استفاده نكردن از