نوع دوم، زمان و
روزگارى است كه فساد بر روزگار و مردمش چيره شده است و بر اين اساس، انتظار كار
خلاف مىرود و جاى بدگمانى نسبت به مردم هست، پس هر كس در چنين روزگارى به فردى
خوشبين باشد، براستى كه خود را فريب داده است، يعنى خويشتن را گول زده و از حال
خود غافل مانده است.
(3106)
106- به على (ع) عرض شد، يا أمير المؤمنين، خود را چگونه مىبينى؟ آن گرامى فرمود:
«چگونه است
حال كسى كه با هستى خود، رو به نيستى است، و با تندرستىاش بيمار مىشود، و
سرانجام، مرگ در پناهگاهش فرا مىرسد.»
[شرح]
(76435-
76412) امام (ع) از شرح حال خود به روش پند و شكوه پاسخ داده است. و چون بقا،
عبارت است از ادامه مدّت هستى، و ادامه زمان و پياپى آمدن اجزاى زمان باعث نزديك
شدن مرگ است، بنا بر اين، بقاى انسان باعث فناى اوست، و همچنين، چون از پيامدهاى
تندرستى، بيمارى است، از اين رو، صحّت و سلامتى در حقيقت باعث بيمارى اوست، و اما
اين كه امام (ع) فرموده است، مرگ در پناهگاه فرا مىرسد، گويا اين چنين است كه
مأمن در اينجا مصدر ميمى است، و مقصود آن است كه بر انسان، چيزهايى از قبيل مردن و
ترس و بيمهاى آخرت كه برايش ناخوش آيند هستند نازل مىگردند، در حالى كه او راحت و
دلبسته به دنياست و از آنچه پس از دنيا ناگزير بايد ببيند غافل مىباشد.
و احتمال
دارد كه مقصود از مأمن اسم مكان و محل آرامش يعنى دنيا باشد، معناى اين كه در
پناهگاهش فرا مىرسد، آن است كه دردها و گرفتاريهايى كه به او مىرسد، از حالات و
كارهاى همان دنياست كه محل امنى براى او بوده، و