ايستادن او را بيچاره
كرده است، نمىداند آنچه پيش مىآيد آيا به سود اوست يا به زيانش. تو مانند او
نيستى بلكه او به سان توست [1] و سوگند به خدا اگر [بنا به مصالحى] نمىخواستم
تو بمانى چنان ضربات كوبندهاى از جانب من دريافت مىكردى كه استخوانت را درهم
مىشكست و گوشتت را آب مىكرد و بدان كه شيطان تو را از بازگشت به كارهاى نيك و
گوش دادن به سخن كسى كه تو را پند مىدهد باز مىدارد».
[شرح]
(72632-
72626) محور اين بخش از نامههاى امام (ع) بر زشتى و سرزنش معاويه است.
(72673-
72633)
عبارت:
امّا بعد ... فراستى،
يعنى من
انديشه و زيركى و هوشمندىام را در باره تو تضعيف و سست مىكنم، براى اين كه ظنّ
قوى دارم كه نامهنگارى و پاسخ به تو بىفايده است. آن گاه وى را در مقصود خود
يعنى فرمانروايى شام، و در فريبكارىاش كه امام (ع) امر خلافت را پس از خود به او
بسپارد، و نامهنگاريهايش را در اين مورد، به رؤياى كسى كه در خواب سنگينى فرو
رفته باشد تشبيه كرده است. كلمه: السّطور منصوب به حذف حرف جرّ [منصوب به نزع
خافض]- حرف جر: فى، و يا باء- است. و با جمله تكذبه احلامه، به وجه شبه اشاره
فرموده است. مقصود امام (ع) اين است كه خيالبافيها و آرزوهاى معاويه براى رسيدن به
خلافت، توسط او، خيالات بىاساسى است كه از غلبه نادانى سرچشمه گرفته، به سان
رؤياى دروغينى كه شخص غرق در خواب مىبيند و هنگامى كه از خواب بيدار مىشود، اثرى
از آنها وجود ندارد، و هم چنين او را به شخص سرگردانى كه در يكجا ايستاده تشبيه
نموده است، و
[1]
در تشبيه بايد وجه شبه در مشبّه به اقوى از مشبّه باشد، از اين رو امام (ع)
مىفرمايد شخص سرگردان با آن ويژگى شبيه معاويه است، زيرا سرگردانى (وجه شبه) در
معاويه (مشبّه به) اقوى و افزونتر از اوست- م.