(72049- 72025) 10-
مبادا كارى را در پنهانى انجام دهد كه در حضور مردم از آن شرمنده باشد. اشاره دارد
به نافرمانى از اوامر خداوند و دورى جستن از كارهاى مباحى كه پست است، و همچنين هر
كارى كه چنين زمينهاى دارد كه اگر بپرسند، انكار كند و از آن پوزش بطلبد.
(72056-
72050) 11- آبروى خود را حفظ كند و مبادا آن را هدف ديگران قرار دهد. كلمه:
الغرض (هدف)
النّبال (تير) استعاره براى هر سخنى است كه بگويند، و جهت استعاره بودن آن قبلا
گذشت.
(72067-
72057) 12- مبادا هر چه را شنيد، براى مردم بازگو كند، به اين ترتيب كه بگويد:
چنين و چنان
بود، نه آن كه بگويد از فلانى شنيدم كه اين طور مىگفت، زيرا بين اين دو نوع سخن
تفاوت است، به همين جهت فرموده است: اين خود براى دروغگويى تو كافى است. زيرا ممكن
است آنچه شنيده در واقع دروغ باشد، در آن صورت، سخنى كه گفته است: چنان بود، دروغ
بوده است، اما سخنى كه مىگويد: اين طور شنيدم، دروغ نمىباشد، مگر به دليل ديگرى.
(72079-
72068) 13- مبادا هر چه را كه مردم به او گفتند، مردود شمارد، و در برابر آن با
نسبت به دروغ و انكار بايستد زيرا ممكن است آن گفته راست باشد، و نتيجه انكار او،
ناآگاهى از حقيقت باشد. عبارت امام (ع) فكفى، در هر دو مورد، صغراى قياس مضمرى
است، كه كبراى مقدّر نخستين قياس چنين است: و هر چيزى كه بر دروغگويى دليل كافى
باشد، شايسته گفتن نيست. و تقدير كبراى دوم نيز چنين است: و هر آنچه مردود شمردنش،
دليل كافى بر نادانى باشد، نبايد آن را مردود شمرد.
(72097-
72080) 14- او را مأمور به فروخوردن خشم كرده است. بردبارى، گذشت و بخشش فضيلتهايى
هستند در تحت عنوان خوى شجاعت، و همين سه خصلت با وجود خشم، قدرت و سلطه، به نام
بردبارى، گذشت و بخشش موسومند، اگر