(71968-
71963) 4- امور حقى كه پيش از او بوده است يعنى جريان گذشته روزگاران و حالات
پيامبران با امتهايشان كه قرآن كريم نقل كرده است، باور و تصديق كند، تا بخوبى از
آن درس عبرت بياموزد.
(71989-
71969) 5- از گذشته دنيا براى آيندهاش عبرت بگيرد و گذشته را اصل و باقيمانده را
فرعى از آن بداند و قدر مشترك بين آنها را به عنوان برهانى در نظر بگيرد، يعنى
همان دگرگونى و ناپايدارى دنيا، تا در باره فرع، به حكم اصل، به حتمى بودن زوال و
ناپايدارىاش داورى كند، امام (ع) به همين قدر مشترك توجه داده است آنجا كه
فرموده: برخى از دنيا همسان برخى ديگر است و به آنچه كه در فرع هم حتمى است، با
اين عبارت هشدار داده است: پايان آن به آغازش پيوسته است و تمامش از بين رفتنى و
جدايى پذير است.
(71998-
71990) 6- نام خدا را بزرگ شمارد، مبادا جز به حق به نام خدا سوگند ياد كند.
(72006-
71999) 7- بسيار به ياد مرگ و پس از مرگ باشد، زيرا ياد آنها بزرگترين پند دهنده و
بازدارنده از دنيا پرستى است.
(72013-
72007) 8- او را نهى كرده است از اين كه مرگ را آرزو كند مگر با شرط محكمى از جانب
خود كه به اطاعت و دوستى خدا اطمينان حاصل كند، زيرا بدون آن آرزوى مرگ از ابلهى و
نادانى است.
(72024-
72014) 9- او را مأمور ساخته تا از هر كارى كه براى خود مىپسندد و براى ديگر
مسلمانان نمىپسندد دورى كند، و اين مطلب در حقيقت نهى از آن است كه در بديها
ديگران را و در خوبيها خودش را مقدم بدارد و اين سخن مانند سخن ديگر امام است:
«براى مردم بخواه آنچه را كه براى خود مىخواهى و براى آنها مپسند آنچه را كه بر
خود نمىپسندى» [1].
[1]
أرد للناس ما تريد لنفسك و اكره لهم ما تكرهه لها.