فضيلت خود با عبارت
اى بنىّ تا عبارت مجهولة اشاره كرده است. عبارت: و ان لم اكن (هر چند كه من نبودم)
به منزله پاسخ اشكالى است كه گويا كسى به او گفته است: چگونه علوم و معارف از
تجربهها به دست مىآيد در صورتى كه تجربه نياز به عمر طولانى دارد تا انسان
دگرگونيهاى امور و پست و بلنديهاى روزگار را مشاهده كند؟ و آن بزرگوار در پاسخ
فرموده است: هر چند كه من مانند پيشينيان عمر زيادى نكرده و شاهد احوال آنها
نبودهام و ليكن در كارهاى آنها مطالعه كردم و در داستانهاى منقول از ايشان
انديشيدم و در آثار باقيمانده از آنها با چشم ظاهر و ديده عقل چنان سير كردم كه
همچون فردى از ايشان، بر امورشان آگاه گشتم.
(60670-
60591) عبارت: فعرفت [پس آگاه شدم] عطف است بر جمله: و سرت [گشتم].
و كلمه ذلك
اشاره به سرانجام كار ايشان است. واژه صفو كنايه از خير، و كدر كنايه از شرّ است:
يعنى كارهاى خير را از شرّ و سود را از زيان باز شناختم، و از هر چيز، برجسته يعنى
خوب و از علوم و بينش آنچه را كه سودمند و در پيشگاه خداوند مفيد بود براى تو
برگزيدم. بعضى به جاى كلمه: جليله، نخيلته يعنى خلاصه آن، نقل كردهاند و از هر
كارى زيباى آن را براى تو انتخاب كردم: يعنى نيكو را انتخاب كردم نه زشت و ناپسند
را. و آنچه ناشناخته بود از تو دور كردم: يعنى آنجا كه امر مشتبه بود و حق از باطل
ناشناخته بود.
و عبارت آن
بزرگوار: و چنان يافتم كه انگيزه من. تا آخر ... اشاره است به كمال توجّه و محبّت
نسبت به او و نيز به دلايل انتخاب وى علومى را كه براى او سزاوارتر است.
اجمعت عطف
است بر كلمه: يعنى، و ان يكون در محل نصب است بنا بر اين كه مفعول اوّل براى: رأيت
است و كان تامّه است، و واو در عبارت: و انت براى حال است، و ان ابتدئك، عطف بر:
ان يكون است، و مفعول دوم