رأيت محذوف است و در
تقدير كلمه: انفع و اصلح است، تقدير عبارت چنين است: و رأيت حيث عنانى من امرك ما
يعنى الوالد الشّفيق من امر ولده من النظر فى مصالحه و الاهتمام باحواله و ما
صمّمت عزمى عليه من تأديبك، ان يكون ذلك التأديب حال اقبال عمرك حال كونك ذانيّة
سليمة من الامراض النّفسانية و الاخلاق الذّميمة، و كونك ذا نفس صافية من كدر
الباطل و ان ابتدئك بتعليم كتاب اللّه و تأويله و ما يشتمل عليه من شرايع الاسلام
[يعنى قوانين اسلام] و احكامه و حلاله و حرامه، و اقتصر بك على ذلك كما اقتصر
عليه كثير من السّلف.
(60722- 60671)
و عبارت: «ثمّ اشفقت عطف بر رأيت است، يعنى چنين مصلحت ديدم كه اكتفا به آموزش
قرآن كنم و به چيز ديگرى از علوم عقلى نپردازم، و آنگهى ترسيدم آن چيزهايى كه مردم
از روى هوا و هوس و افكار خود در آنها اختلاف نظر دارند، همان طور كه بر آنها امر
مشتبه شده است براى تو نيز مشتبه گردد، در نتيجه، استوار ساختن آن:- يعنى آنچه كه
مردم در باره آن اختلاف نظر دارند، چون ميل نداشتم تو گرفتار چنان اشتباهى شوى [1] محبوبتر بود
نزد من از واگذاشتن تو با امرى كه از هلاكت و تباهى دين تو در آن آسوده خاطر
نيستم، و اين همان چيزى است كه مردم در باره آن اختلاف دارند يعنى مسائل عقلى خدا
شناسى كه اشتباه حق و باطل در اين موارد براى مردم فراوان است و شبهات مغالطه
آميزى را در پى دارد، كه احتمال خطر و انحراف از راه حق به راه هلاكت در آن
مىرود. و استوار كردن اين امر عبارت است از بيان دليل و برهان در باره آن و نشان
دادن راه نجات از شبهه باطل و نيز از اختلاط حق و باطل.
و جمله و
رجوت ان يوفقّك عطف بر اشفقت است، و ضمير مجرور به
[1]
احتمالا به جاى كلمه تنبهك، در متن وصيّت در اين جا غلط چاپى «شبهك» آمده باشد!-
م.