4- تمثيل خود، نسبت
به پيامبر خدا (ص)، به درخت خرمايى نسبت به درخت خرماى ديگر، اصل اين تمثيل، درخت
خرما نسبت به درخت خرماى ديگر، و فرع آن، جايگاه امام (ع) نسبت به رسول خداست وجه
اشتراك اين است كه امام (ع) علوم و كمالات نفسانى خود را از چراغ دانش و كمالات
پيامبر (ص) اقتباس كرده، به سان بهره گرفتن معلول از علت و چراغ از شعله.
5- امام (ع)
خود را نسبت به پيامبر (ص) چون ذراع نسبت به بازو مىداند، بنا بر اين اصل [مشبه
به]: ذراع نسبت به بازو و [مشبه]، فرع: امام (ع) نسبت به پيامبر (ص) است. و وجه
اشتراك نزديكى امام نسبت به پيامبر و پشتيبانى از او، و وسيله بودن براى رسيدن
پيامبر به مقصود خود يعنى اتمام و اكمال دين است و اصل بودن پيامبر در همه اين
موارد مانند نزديكى دست به بازو، و اصل بودن بازو نسبت به دست است، و اين كه دست
نسبت به بازو وسيلهاى براى تصرّف و حمله مىباشد، امّا حكم در اين دو تمثيل يكى و
آن ناتوان نبودن امام (ع) از مبارزه با همگنان و نبرد با دلاوران است، و دليل
قطعيّت اين حكم، وجه اشتراك اوّل آن است كه چون علوم يقينى و بينش دينى امام (ع)
با بينش پيامبر (ص) متناسب بوده است اين خود بزرگترين چيزى است كه به منظور حمايت
از دين او را به شجاعت واداشته و بر مبارزه امثال و اقران نيرو مىبخشيد، و ثبوت
حكم از وجه اشتراك دوم نيز همين طور است.
بعد از آن كه
امام (ع) آن حكم را ثابت كرد و ناتوانيى را كه در بارهاش تصور مىرفت از خود سلب
كرد، با سوگند جلاله آن را مورد تأكيد قرار داده است به اين ترتيب كه اگر تمام عرب
براى مبارزه با او پشت به پشت هم دهند هر آينه رو از آنها برنخواهد گرداند، و اگر
فرصت گردن زدن آنان را بيابد به سوى ايشان خواهد شتافت، يعنى به هنگام نبرد و
استحقاق آنان براى كشته شدن به دليل دشمنى آنان با دين و نادرستى عفو و چشمپوشى
از آنان، به خاطر