از آشغال و
زبالههاست بدون توجه به سرانجام كار خود و مقصود اصلى ديگران از او، يعنى سر
بريدن و كار كشيدن از او. كلمه ريسمان و كشيدن آن را، استعاره آورده و كنايه از
رها كردن و يله نمودن، همانند رها گذاشتن چارپايان است.
(64988-
64918) دوازدهم: به بعضى از شبهاتى كه احتمال داده است شايد در ذهنهاى سست وارد
شود، يعنى اعتماد بر ناتوانى امام (ع) به علت خوردن خوارك ناچيز، از پيكار با دشمنان،
اشاره فرموده است و توضيح آن را در عبارت: و كانّى ...
الشجعان،
آورده، آن گاه به پنج طريق در مقام جواب برآمده است:
1- تمثيل به
درخت بيابانى، و مقايسه خود با آن در توانمندى، بنا بر اين اصل در تمثيل همان درخت
بيابانى و فرع آن امام (ع) و وجه اشتراك كمى تغذيه و خشونت غذا همانند غذاى درخت
بيابانى و بد تغذيه شدن آن است، و حكم در تمثيل همان استوارى اعضاى بدن و نيرومندى
او همچون صلابت چوب درخت بيابانى و توانمندى آن است، اين يك پاسخ است بر ردّ شبهه
ياد شده.
2- همانند
كردن دشمنان و همگنان خود، همچون معاويه با درختان سرسبز و خرم باغها، در اين
تمثيل درختان اصلند و دشمنان و همگنان آن حضرت فرع، و وجه اشتراك همان سرسبزى و
شادابى است كه در اثر رفاه و خوراك لذيذ به دست مىآيد و حكم قطعى آن نرم و نازك
بودن پوست و ناتوانى از مقاومت و كمى استقامت در برابر رويدادها و علاقه به ناز و
نعمت و رفاه است و غرض امام (ع) آن است كه ديگران بدانند همگنان او از وى
ناتوانترند و در نتيجه شبهه مزبور برطرف گردد.
3- تمثيل آن
بزرگوار به گياهان ديم مانند تمثيل به درخت بيابانى است، و حكم در اينجا آن است كه
امام (ع) در برافروختن آتش جنگ تواناتر و در شعلهور ساختن آن مقاومتر و
پايدارتر، و همچون نباتات ديم در آتش ديرپا است.