نكنند، زيرا چنين ملاحظه كاريهايى مايه بروز
باطل و فساد در جامعه خواهد شد.
(51612- 51600)
فانّى لست .... منّى،
حضرت در اين عبارت كه تواضع فرموده و خود را جايز الخطا و نيازمند به
كمك پروردگار دانسته يارانش را بيش از پيش به همراهى و نزديك شدن به خود وادار
كرده است.
(51623- 51613)
الّا ان يكفى اللَّه من نفسى،
منظور از «نفسى» آن خصوصيّت نفسانى است كه آدمى را به كارهاى زشت و
بد، وا مىدارد و امام از خدا مىخواهد كه او را از شرّ آن حفظ فرمايد زيرا او را
براى اين امر از خود نيرومندتر مىداند، و در اين گفتار، عصمت و پاكى خود را در
مقابل گناهان، از ناحيه پروردگار متعال مىبيند.
(51640- 51624)
فانّما انا و أنتم ...،
در اين عبارت تمام ياران را توجه مىدهد كه بايد همه ما در مقابل
فرمان او تسليم و در پيشگاه عظمت او كمال ذلّت را داشته باشيم، زيرا به دليل اين
كه تمام نفوس و خواستهها و خاطرههاى آن از طرف اوست و او مبدأ و سرچشمه فيضها و
استعدادهاست، لذا او مالك تمام آنها مىباشد.
(51658- 51641)
آخرين سخن امام (ع) در اين خطبه: و اخرجنا ممّا كنّا فيه،
خدا ما را از آن بيرون برده است، يعنى از گمراهى دوران جاهليت پيش از
اسلام و دورى از درك حقيقت و نيافتن راهى كه درست و صحيح بوده است، معناى راه
يافتن به سوى خرا و آگاهى در امور دنيوى، و اين ويژگى تنها با بعثت پيامبر اكرم
اسلام و پيشرفت نبوّت او برقار شد توفيق از خداوند است.