كشتن عثمان را به تقدير نسبت داده و به اين
تعبير نيز خود را از دخالت داشتن در خون وى بدور مىداند.
در عبارات بالاى اين قسمت هم با قياس مضمر استدلال فرموده است به اين
كه معاويه در قتل عثمان دخالت داشته كه مقدمه اول آن چنين است:
تو كسى هستى كه عثمان از تو يارى و كمك خواست، ولى مسامحه كردى و
ياريش نكردى و با سهل انگارى و عقب كشيدن خود، مرگ را به سويش كشاندى، مقدمه دومش
اين است: هر كس چنين باشد، سزاوارتر به آن است كه گفته شود كوشش در قتل او داشته و
مسئول خون وى مىباشد، آن گاه امام (ع) در مقام اثبات درستى اين نسبت به معاويه،
نخست ادعاى او را با كلمه ردع: كلّا مردود دانسته و بيان مىدارد كه من نه از تو
دشمنتر با او بودم و نه بيشتر مردم را به سوى كشتن وى راهنمايى كردم، و در ثانى به
مضمون آيه قرآن استشهاد فرموده است كه در شأن منافقان نازل شده و آنها چنين بودند
كه ياران پيغمبر را از يارى او باز مىداشتند
[1].
(59709- 59687)
9- و ما كنت اعتذر ...،
در اين جمله حضرت به نكتهاى اشاره فرموده است كه ممكن است براى
بسيارى از نادانان چنين توهم شود كه امام در خون عثمان دخالت داشته و آن انتقادهاى
حضرت در مقابل بدعتهايى بود كه از عثمان سر مىزد كه پيش از اين به آن اشاره كرديم
و بيان مىفرمايد كه اين امور از باب ارشاد و راهنمايى او بود و اگر كسى اينها را
گناه بداند و مرا به اين علت سرزنش و ملامت كند مشمول مثال اكتم بن صيفى خواهم بود
كه مىگويد:
بسيار سرزنش شدهاى كه هيچ گناه ندارد، اين ضرب المثل در باره كسى
آورده مىشود كه مردم از او كارى را مىبينند و به سبب آن كار او را بدگويى
مىكنند،
[1] سوره احزاب (33) آيه (18)، لقد يعلم اللَّه المعوقين.