responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 754

2- معاويه با ذكر نام عده‌اى از صحابه و بيان برترى آنها بر ديگران، با اين كه خود از آن بى‌بهره است، با گوشه و كنايه مى‌خواهد امام (ع) را تحقير كند و آنان را بر آن حضرت نيز فضيلت دهد، به اين دليل امام در جوابش فرمود:

برترى آنان به ترتيبى كه تو بيان كردى به فرضى كه درست باشد، ربطى به تو ندارد و تو از آن بر كنارى، زيرا تو، نه در، درجه و مقام آنهايى و نه سابقه اسلامى آنان را دارى، بنا بر اين براى امرى دست و پا مى‌كنى كه به تو سودى نمى‌بخشد، اما اگر آنچه كه در فضيلت آنها گفتى نادرست باشد، باز هم به تو ربطى ندارد و عار و ننگ آن خوارى و ذلت براى تو نمى‌آورد، پس با اين دليل، نيز، دخالت تو، در اين امر، فضولى است.

(59236- 59208)

و ما انت ... و ما للطلقاء،

با اين سؤال و استفهام انكارى، معاويه را تحقير مى‌كند كه با پستى درجه و مقام، و حقارت وجوديش، سزاوار نيست در اين امور دخالت كند و چنان كه نقل شده ابو سفيان از طلقا و آزادشدگان و معاويه هم با او بود، بس او هم طليق و هم پسر طليق است.

هيهات: حضرت با اين كلمه اهليت و شايستگى معاويه را براى دخالت در اين امر و درجه بندى صحابه و مهاجرين را در فضيلت و برترى بعيد مى‌داند، و سپس به منظور شرح و بيان استبعاد اين مطلب، به دو ضرب المثل تمثل جسته و او را به دو كس همانند دانسته است:

(59241- 59237)

الف: لقد حنّ قدح ليس منها،

بيان مطلب آن است كه وقتى يكى از تيرهاى قمار و مسابقه از جنس بقيه تيرها نباشد، هنگامى كه از كمان رها شود صدايى به وجود مى‌آيد كه مخالف صداى تيرهاى ديگر است و از اين صدا معلوم مى‌شود كه اين تير از جنس بقيه نيست، و اين مثال براى كسى آورده مى‌شود كه گروهى را مدح و ستايش كند و به آنان ببالد با اين كه خود از آنان نيست، و قبلا عمر به اين مثال تمثل جست، هنگامى كه وليد بن عقبه بن‌

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 754
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست