نگاه كند و به ديگرى زير چشمى بنگرد و اين
دستور كنايه از آن است كه در تمام امور چه كوچك و چه بزرگ، چه اندك و چه بسيار،
كمال عدالت را رعايت كند.
(58744- 58731)
حتى لا يطمع ... عليهم،
در اين عبارت حضرت بيان مىفرمايد كه دليل دستور دادن به محمد بن ابى
بكر، كه حتى در نگاه كردن كه امر بسيار حقيرى است ميان مردم يكسان رفتار كند، آن
است كه زورمداران به ظلم و ستم او اميدوار و ناتوانان از عدالتش نااميد نشوند.
حال اگر سؤال شود كه چرا امام با اين فرض زورمداران را اميدوار نسبت
به ظلم دانسته و ضعيفان را مأيوس از عدل؟ پاسخ آن است كه معمولا امرا و
فرمانروايان نظر خود را متوجه سرمايهداران و زورمداران مىكنند نه به ناتوانان و
بينوايان و اين رو آوردن، ثروتمندان را بر آن مىدارد كه اميدوار شوند ستمگرى و
ظلم زمامداران به سود آنان تمام شود، و بىتوجهى نسبت به ناتوانان و دورى از
مستمندان سبب مىشود كه آنان از اجراى عدالت در حق خود نااميد شوند.
ضمير در عليهم، از سخنان امام (ع) به كلمه عظماء برمىگردد.
(58769- 58745) 2- امر دوم از اصول مطالب اين عهدنامه آن است كه
بندگان خدا را بيم داده است از آن كه خداوند از كردارهاى كوچك و بزرگ و آشكار و
نهانشان سؤال خواهد كرد و اعلام مىدارد بر اين كه چون آنان ابتدا به معصيت و گناه
مىكنند و اصولا شروع كننده ستمكارتر است (البادى اظلم) پس استحقاق عذاب دارند.
قطب راوندى رحمة اللَّه عليه در شرح خود بر نهج البلاغه ذكر كرده است
كه مراد به صفت تفضيلى اظلم در متن سخن امام، ظالم به معناى اسم فاعل است اما من
احتمال مىدهم كه حضرت، عذاب گناهكاران را كه عادلانه و به عنوان كيفر كردار خود
مىچشند، ظلم و ستم ناميده است به اين دليل كه در مقدار و صورت ظاهر مانند عمل
ستمكارانه آنان است، چنان كه قرآن در زمينه قصاص،