بستاند، بر او لازم است كه حق شريكان خود را
نيز كاملا پرداخت كند. اين مقدمه كبرى كه تقديرش بيان شد، در سخن امام، با قياس
ديگرى كه مركب از دو متصله است مورد استدلال واقع شده كه صغراى اين قياس از اين
قرار است: اگر حق اين شركاى خود را ندهى، كسى خواهى بود كه دشمنانش اكثر مردم
هستند يعنى فقرا و مساكين و ساير مستحقان و هر كس دشمنانش بيشتر مردم باشند يعنى
همه اصناف، پس بدا بر حالش در نزد خداوند، روز قيامت و نتيجه اين قياس، قضيه
متصلهاى است كه از مقدم صغرى و تالى كبرى تركيب يافته به اين قرار: اگر حق آنان
را ندهى بدا به حالت، اين بيان را امام (ع) به منظور تهديد فرموده، و عامل زكات را
بيم داده است از آن كه در باره مستحقان از كوچكترين ستمى دورى كند.
كلمه شركاء عطف است بر حقا معلوما، و اهل المسكنه صفت آن است و بؤسا
مصدر و مفعول مطلق، گروههايى كه مورد مصرف صدقات هستند هشت گروهند كه در قرآن
شمرده شدهاند «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ تا وَ ابْنَ السَّبِيلِ^[1]».
واژه فقير بر طبق قول ابن عباس و جمعى ديگر از مفسران، شخص خوددارى
است كه عفت خود را حفظ مىكند و از كسى سؤال نمىكند اما مسكين شخصى است كه سؤال
مىكند. اصمعى گفته است: فقير كسى است كه به اندازه خوراكش دارد، اما مسكين آن است
كه هيچ ندارد.
عاملون،
كارگزاران كه در جمعآورى صدقات كوشش دارند، و امام مزد كار آنان را
به اندازه بقيه گروهها مىپردازد. مولفه قلوبهم: عدهاى از اشراف عرب كه پيغمبر در
آغاز اسلام از آنها دلجويى مىكرد و سهمى از زكات به آنان مىداد تا در مقابل
خويشان خود از پيامبر و اسلام دفاع كنند و در برابر دشمنان