responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 704

سپس مى‌فرمايد: و اگر براى حسن و حسين پيش آمدى شد هر كدام آخرين بود به فرزندان على نگاه كند، اگر در ميان آنها شخص امين و درستكار بود در صورتى كه بخواهد او را بر اين كار مامور كند، و اگر چنين كسى نيافت، در ميان فرزندان دو پسر فاطمه نگاه كند و به هر كس در آن ميان خواست كه هدايت و اسلام و امانتش را پسنديد واگذار كند آن گاه شرط مى‌كند كه هر كس بر اين امر مأمور شود، بايد اصل مال را باقى بگذارد و ثمرات آن را براى رضاى خدا در راههاى خير مصرف كند و به خويشاوندان از بنى هاشم و بنى المطلب و نزديك و دور انفاق كند و نخلهاى نورس خرما را از اين آباديها كه نوشتم نفروشد.

در دنباله اين مطلب مى‌گويد: هيچ كس را بر اين وصيت راهى نيست و اين است آنچه على در باره اموال خود براى رضاى خدا دستور داد روزى كه وارد مسكن‌ [1] شد، و نبايد هيچ چيز از آن فروخته شود و نه بخشش شود و نه ارث برده شود، پيوسته و در هر حال از خداوند تبارك و تعالى طلب يارى مى‌شود، و براى هيچ مسلمانى كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارد جايز نيست كه در آنچه وصيت كرده‌ام تغييرى بدهد و مخالفت امر من كند خواه دور باشد يا نزديك، و شهادت دادند بر اين وصيتنامه ابو سمرة بن ابرهه، صعصعة بن صوحان، سعيد بن قيس و هيّاج بن ابى هيّاج و نوشت آن را على بن ابي طالب با دست خود، در تاريخ 10 جمادى الاول سال 37.

بيشتر عبارات اين وصيتنامه روشن است و نيازى به شرح ندارد ولى چند


[1] مسكن به كسر كاف نام موضعى در كوفه در ساحل فرات است، پاورقى كافى، ج 7، باب وصايا، صفحه 50 (مترجم).

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 704
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست