«اين است آنچه بنده خدا على بن ابي طالب فرمانرواى مؤمنان در باره
دارايى خود، دستور داده است براى جلب رضايت و خشنودى خداوند كه او را داخل بهشت
كند و آسودگى و امنيت به وى عطا فرمايد، (قسمت ديگر از اين وصيتنامه اين است) و
حسن بن على به اين امر قيام كند: از آن مطابق دستور و، وجه پسنديده بخورد و ببخشد،
پس اگر براى حسن پيش آمدى كند، در زنده بودن حسين، (ع) او پس از حسن به انجام امور
قيام كند و راه درست را برود و پسران فاطمه (ع) آن اندازه سهم از اين مال دارند كه
براى پسران على است و اين كه تصدى اين كار را به دو پسر فاطمه واگذاشتم به منظور
به دست آوردن خشنودى خداوند و تقرب به پيغمبر اكرم و پاس احترام او، و شرافت
خويشاوندى با او مىباشد و بر كسى كه متصدى اين امر شده لازم است كه اصل مال را
چنان كه هست باقى بگذارد و در آمد و ثمره آن را مطابق دستور مصرف كند، و نبايد
نهالى از نهالهاى درخت خرماى اين روستاها را بفروشد تا حدى كه بر اثر رشد و زيادى
درختها، زمينش كاملا شكل بگيرد و پوشيده از نخل شود و هر يك از كنيزانم كه با او
همبستر شدم و فرزندى دارد يا باردار است كنيز به همان فرزندش واگذار مىشود و بهره
اوست، و اگر فرزندش بميرد و خود زنده باشد آزاد است بند بردگى از گردنش برداشته
شود و آزادى فرزند موجب آزادى مادر شود.»
[شرح]
(58109- 58056) مرحوم سيد رضى مىگويد اين كه امام در اين وصيت
مىفرمايد: ان لا يبيع من نخيلها، ودية، و ديه به معناى نهال خرماست و جمعش ودى
مىباشد و جمله حتى تشكل ارضها غراسا در نهايت فصاحت است و مقصود آن است كه آن چنان
رويش نخلها در زمين زياد شود كه بيننده آن را غير از آنچه كه شناخته بوده ببيند و
امر بر او اشتباه شود مىپندارد كه اين زمين غير آن زمين است.