كه وى پس از رسول خدا سرور اولياى خدا بود
كه از ويژگيهاى ايشان محبت بسيار و شوق فراوان به امورى است كه خداوند براى
اوليايش در باغهاى بهشت مهيا كرده است و كسى كه چنين باشد چگونه دوست ندارد ورود
مرگ را كه باب رسيدن به محبوب وى و سبب دست يافتن به شريفترين مطالب حقّه
جاودانهاى است كه در تمام دوران عمر سعى و كوشش خود را مصروف به آن داشته است؟ و
چگونه مرگ را نشناسد و حال آن كه پيوسته در ياد و انتظار آن بوده است؟
(57862- 57836) سپس خود را كه مورد هجوم مرگ واقع شده و به آن سبب به
كمال آنچه خداوند از خوبيهاى جاودانه برايش مهيا كرده رسيده، تشبيه به تشنهاى
كرده است كه وارد آب شده باشد، زيرا همان طور كه وقتى شخص بسيار تشنهاى پس از
پيمودن راهها در طلب آب به آن وارد شود تمام سختيهاى عطش تشنگى و رنج راه برايش
آسان مىشود، او نيز با فرا رسيدن مرگ آن چنان با نعمتهاى جاويد همدم و سرگرم
مىشود كه تمام ناگواريهاى دنيا و دشواريهاى پيش از مرگ برايش آسان و گوارا مىشود
و لطيفه ديگرى نيز در اين تشبيه نهفته مىباشد كه خوبيها و نعمتها را از نظر
گوارايى تشبيه به آب كرده است.
و نيز چون به خاطر ظفر يافتن به مقاصد اخروى خود، دلش شاد و چشمش
روشن مىشود همچنان كه جوينده و طالب امرى، هنگامى كه مطلوب خود را به دست
مىآورد، دلشاد و خرسند مىشود، لذا حالت خود را در هنگام مرگ به چنين شخصى همانند
كرده است. واضح است كه خوشحالى و سرور انسان در برابر دست يافتن به مقاصد خود
مختلف و متفاوت مىباشد زيرا خواستهها از جهت ارزشمندى و نفاست يكسان نيست و چون
امور آخرت و پس از مرگ مهمترين و با ارزشترين مقاصد و خواستههاى انسان است پس
لازم است شادى و سرور و چشم روشنى كه در نتيجه وصول به آن براى انسان