«فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما
تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ[1]».
با اين بيان امام (ع) ادعاى معاويه، مبنى بر آن كه طرفين، در تجهيزات
جنگى و داشتن مردان مبارز يكسان مىباشند، تكذيب مىشود، به دليل اين كه اهل آخرت
بر اهل دنيا شرافت دارند، و آن كه حريصتر و كوشاتر است به پيروزى و غلبه سزاوارتر
است.
(57281- 57241) 5- معاويه با عبارت: و نحن بنو عبد مناف ...، به
يكسان بودن خودش با امام در شرافت و فضيلت اشاره مىكند و اين جمله از كلام او در
حكم صغراى قياس مضمر از شكل اول مىباشد، و كبراى آن در تقدير چنين است: عدهاى كه
از يك خانواده باشند هيچ كدامشان را بر ديگرى فخر و مباهاتى نيست.
حضرت در پاسخ اين ادعاى معاويه مىفرمايد: درست است كه ما هر دو از
بنى عبد مناف مىباشيم، ولى ميان من و تو، فرق زيادى وجود دارد، و پنج فرق بيان
مىكند، و براى بيان اين فرقها و امتيازات، از اجداد دور شروع كرده و نزديكتر آمده
و در آخر به تدريج به امور نفسانى و كمالات ذاتى پايان داده است.
1- نخست به شرافت نسبى خود از طريق پدرانى پرداخته كه از عبد مناف
منشعب شدهاند و نسب خود را چنين بيان مىكند: ابو طالب پسر عبد المطلب، پسر هاشم،
پسر عبد مناف و نسب معاويه را هم، همين طور مىگويد: ابو سفيان پسر حرب، پسر اميه،
پسر عبد مناف و ظاهر است كه هر كدام از سه نفر در سلسله پدران امام (ع) برتر و
بالاتر هستند از آنان كه در سلسله آباء معاويه قرار دارند، و ما اندكى از فضيلت هر
كدام بر ديگرى را در گذشته بيان داشتيم.
2- امتياز دوم، شرافت و فضيلت او، به سبب مهاجرت با رسول خداست و
پستى دشمنش به دليل اين كه آزاد شده و پسر آزاد شده است، و اين فضيلت اگر
[1] سوره نساء (4) آيه (103) يعنى: ... همانا ايشان رنج مىبرند
چنان كه شما رنج مىبريد و شما اميد مىبريد از خدا آنچه را كه ايشان اميد ندارند.