responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 671

امارت شام برقرار نگذاشت، و چون نخستين مرحله كه درخواست وى را نپذيرفت و او را بر حكومت شام ابقا نكرد تنها به منظور اطاعت از فرمان الهى بود، نه از روى هوا و هوس، بار دوم هم كه معاويه نامه نوشت، با آن كه جنگهاى پى در پى، آن چنان عرب را فرسوده كرده و بسيارى از مهاجران و انصار را از بين برده بود، التماس و خواهش وى تغييرى در موضع‌گيرى حضرت به وجود نياورد، بلكه همان پاسخ اول را كه منع از امارت شام بود به او داد و فرمود: چنين نيست كه آنچه ديروز از تو منع كردم، امروز آن را به تو بدهم چرا كه دليل بر منع گذشته، كه حفظ حريم اسلام بود، پيوسته باقى و برقرار است.

3- مطلب سوم كه در نامه معاويه وجود داشت، يادآورى در باره ضعيف شدن سربازان و از بين رفتن مبارزان بود، و چون حفظ وجود اين نيروها براى تقويت اسلام، امرى است واجب، لذا معاويه فريبكارانه به اين مطلب متوسل شده و نزد حضرت التماس كرده و او را به نگهدارى آنان وادار فرموده است، اما، امام در پاسخ مى‌گويد:

(57214- 57202)

الا و من اكله الحق فإلى النار،

اشكالى ندارد، هر كسى را كه حق بكشد سر و كارش با آتش دوزخ است، اين جمله در حقيقت كبراى قياس مضمرى است كه صغرايش به دليل روشن بودن حذف شده است و تقدير آن چنين است: اين لشكريانى را كه ما كشته‌ايم حق، آنان را كشته است زيرا اهل باطل بوده‌اند، و هر كس را كه حق بكشد، باز گشتش به آتش است و نتيجه‌اش اين مى‌شود: پس هر كس از اين گروه كشته شده، سرانجامش دوزخ است، و اين نتيجه كه از اين قياس به دست مى‌آيد خود در حكم صغراى قياس مضمرى است كه كبرايش اين مى‌شود: هر كس سرانجامش دوزخ است، پس، نه نگهدارى و حفظ وى جايز است و نه براى فقدانش افسوس خوردن لازم مى‌باشد.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 671
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست