responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 622

را هم استعاره از جنگ آورده و به آن اضافه‌اش كرده است زيرا جنگ از حيث آزار رسانيدن و از بين بردن همه چيز مانند آتش است، و واژه ايقاد كه به معناى آتش افروزى مى‌باشد به منظور ترشيح براى استعاره اخير ذكر شده است.

(56230- 56221)

و اضطرونا الى جبل وعر، و كتبوا علينا بينهم كتابا،

نقل شده است كه وقتى حمزه و عمر مسلمان شدند و نجاشى از پيش خود، از مسلمانان حمايت كرد و ابو طالب هم از رسول خدا حمايت كرد، و اسلام در ميان قبايل منتشر شد، پس مشركان به منظور خاموش كردن نور خدا به كوشش پرداختند، و قبيله قريش گردهم آمدند بين خود قرار گذاشتند كه مكتوبى بنويسند و پيمان به بندند كه به بنى هاشم و بنى عبد المطلب زن نداده و از ايشان نيز زن نگيرند، به آنان چيزى نفروخته و از آنها چيزى نخرند، اين عهدنامه را نوشتند و امضاء كردند، و براى محكم‌كارى آن را در ميان كعبه آويزان كردند، در اين هنگام بنى هاشم و فرزندان عبد المطلب به شعب ابو طالب پناه آوردند، از ميان بنى هاشم ابو لهب خارج شد، و پشتيبان مشركان شد، بنا بر اين مشركان مواد غذايى و حق عبور و مرور را از آنها قطع كردند و از اول سال هفتم نبوت پيامبر، ميان شعب در محاصره بودند و جز در اوقات معيّنى حق بيرون آمدن نداشتند تا اين كه سختى حالشان به نهايت رسيد و از شدت گرسنگى صداى كودكانشان از پشت شعب شنيده مى‌شد، و اما قريش در مقابل اين اوضاع فلاكتبار، بعضى خوشحال بودند و عده‌اى ناراحت، سه سال به اين منوال به سر بردند، تا سرانجام از طرف خدا به پيامبر وحى رسيد كه موريانه عهدنامه را جويده تنها نام خدا را باقى گذاشته و بقيه آن را كه مطالبى ظالمانه و جائرانه بوده همه را محو ساخته است، پيامبر اكرم اين خبر را به عمويش ابو طالب داد و به او گفت پيش قريش برود و آنان را از اين امر آگاه سازد، ابو طالب رفت و به آنها گفت برادر زاده‌ام چنين مى‌گويد، اكنون بيازماييد اگر راست گفته باشد از اين عقيده ناپسندتان دست برداريد و

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 622
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست