برخى اشخاص شرّاند، و با اين حال اينها از
لوازم عدل و خير هستند زيرا بدون آن، وجود خير و عدل امكان ندارد، چنان كه انسان،
وقتى انسان است كه داراى قواى خشم و شهوت نيز باشد، كه اين صفات اندكى فساد و شرّ
به همراه دارد، و چون خير بيشتر از شرّ است و رها كردن خير بسيار به خاطر شر اندك
خود شرّى بزرگ در برابر بخشش و حكمت خداوند است، بنا بر اين وجود اين شرور جزئى
لازم است و لطمهاى به نظام عدل كلّى در جهان آفرينش وارد نمىآورد.
امام (ع) با گفتار خود: عدل اشاره به اين مطلب فرموده است كه هم
اكنون در عالم نظام عدل موجود و بر قرار است، و با عبارت سيّد عباده به سخن خود
پيامبر اشاره كرده كه فرموده است: «من سرور اولاد آدم هستم ولى اين مايه افتخار من
نيست [1].»
(50687- 50683)
كلما نسخ اللَّه الخلق فرقتين،
منظور حضرت آن است كه مردم هر زمانى به دو گروه خير و شرّ تقسيم
مىشوند.
چون تقسيم كردن هر چيز موجب تغيير در ذات مقسوم و از بين رفتن حالت
يگانگى و وحدت آن است. لذا امام در اين عبارت كلمه نسخ را كه به معناى نابودى و
زوال است، به معناى تقسيم به كار برده و فرموده است: خداوند جامعه را به دو گروه:
خير و شرّ تقسيم كرده است.
(50690- 50688)
جعله فى خيرهما،
اين سخن امام نيز اشاره به كلام ديگرى از خود پيامبر است كه مطّلب بن
ابى وداعه از آن حضرت نقل كرده است كه فرمود: من محمّد پسر عبد المطّلب هستم، خدا
كه آفريدگان خويش را بيافريد، مرا از بهترين آنها قرار داد، آن گاه گروه دوم را به
دو قسمت تقسيم كرد و مرا در ميان بهترين آنان قرار داد، و گروه اخير را چند قبيله
كرد و من را در قبيله بهتر قرار داد،