(بجلى): منسوب به بجيله است كه نام قبيلهاى مىباشد.
(مجليه): از مصدر اجلاء مىآيد، به معناى بيرون راندن از وطن با زور.
(مخزيه): پستى و خوارى، مجزيه هم روايت شده: كفايت كننده.
(حرب و سلم): هر دو مؤنث به معناى محاربه و مسالمه مىباشند.
(نبذ): انداختن و تيراندازى كردن.
[ترجمه]
«اما بعد، هنگامى كه نامه من به دستت برسد، معاويه را وادار كن كه
كارش را يكسره كند، و عزمش را جزم كند، و سپس او را مخيّر كن كه يا جنگ آواره
كننده را انتخاب كند و يا تسليم و سازشى را كه نشانه زبونى و رسوايى است بپذيرد،
پس اگر جنگ را اختيار كرد، به سويش تيراندازى كن، و اگر سلم را پذيرفت، از او بيعت
بگير، و السلام.»