كبراى استدلال اين مىشود كه مردم با هر كس
از روى ميل و اختيار بيعت كردند، روا نيست بيعت او را نقض كنند و با او از در جنگ
در آيند به دليل اين دو آيه كه ذكر شد.
در نسخه مرحوم رضى عبارت امام مستكرهين به كسر «را» آمده است يعنى
ناخوش دارندگان، وقتى مىگوييم استكرهت الشيئى، يعنى آن را خوش نداشتم.
(55510- 55478)
و اعلموا ... المرجل،
امام (ع) در اين سخن اهل كوفه را آگاه مىكند كه مردم مدينه، از اين
كه شما براى آشوب و جنگ با من آمدهايد، پريشان حال و نگرانند، و مىخواهد بگويد
كه همچون برادران با ايمان خود به امامشان بپيوندند، احتمال مىرود كه منظور از
دار الهجره، سرزمينهاى اسلامى باشد، و واژه قلع كنايه از اين باشد كه مردم تمام
سرزمينهاى اسلامى از اين آشوبگرى در اضطرابند و دلهايشان از گسترش يافتن آن مشوش
مىباشد، و دلهاى مردم را به سبب ناراحتى و جنب و جوش در اين فتنه، تشبيه به ديگ
در حال جوش كرده و از اين رو، واژه جيش را كه به معناى غليان است براى آن استعاره
آورده است، و با ذكر آشوب و جنگ و اين كه فتنه بر مدار خود قرار گرفته است مردم را
براى مبارزه عليه آن كوچ داده و از اين رو دستور مىدهد كه به سوى فرمانروايشان كه
خود حضرت است بشتابند و براى جهاد با دشمن شتاب كنند، و پيش از اين دانستى كه وجه
استعاره سنگ آسياب براى جنگ، آن است كه جنگ در گردش خود اهلش را مىچرخاند و نابود
مىكند، چنان كه سنگ آسياب دانه را مىگرداند و آرد مىكند. توفيق از خداست.