(غلّ يغلّ من المغنم): در غنيمت خيانت كرد،
ابو عبيده مىگويد در اين مورد يغلّ به ضم است اما در مورد خيانت از معدن يغلّ به
كسر و در مورد خيانت مطلق اغلّ يغلّ آورده مىشود.
(منار): علامتها، نشانهها
[ترجمه]
در اين فصل امام (ع) نخست موقعيت وظيفه شناسى خود، و تسليم در برابر
فرمانهاى الهى و تحمل رنجها و گرفتاريهاى در راه خدا را كه بر خود هموار ساخته،
بيان مىفرمايد و سپس به شرح حال خود در زمان پيامبر پرداخته و چگونگى و تربيتش را
از اول تا آخر عمر بيان فرموده و در آخر به نيرومندى و استقامت خود در امر ديانت
اشاره كرده است، و اين است سخن امام (ع):
«هان! اى مردم، خدا مرا فرمان داده است كه با ستمكاران و پيمان شكنان
و تباهكاران روى زمين بجنگم، من هم با ناكثان جنگيدم، و با قاسطان جهاد كردم،
مارقين را مغلوب و مقهور خود كردم، و اما شيطان افتاده در گودال، به سبب صداى
ترسناك خود كه فرياد تپش دل و لرزشش شنيده مىشد از شرّش در امان ماندم، تنها
بقيهاى از ستمگران ماندهاند كه اگر خداوند به من رخصت دهد بسويشان حمله برم،
دولت و توانايى را از ايشان بگيرم، بجز اندكى كه در شهرها پراكنده شوند.
من در خردى سينههاى عرب را بر زمين افكندم و شاخههاى نو بر آمده
قبيلههاى ربيعه و مضر را شكستم، و شما، مقام بلند خويشاوندى و موقعيت ويژه مرا در
خدمت رسول خدا مىدانيد، در حالى كه كودك بودم مرا در دامنش پروراند و به سينهاش
مىچسباند و در بسترش مرا در آغوش مىگرفت و بدن مباركش با بدن من مماس مىشد، و
بوى خوشش را به من مىرساند، غذا را مىجويد و سپس در دهان من مىگذارد، و هيچ گاه
دروغى در گفتار و خطا و اشتباه در كردار از من نيافت.