مغلوب نمىشدند و به عنوان ضرب المثل آورده
شده است.
(45505- 45487) سپس پيروان خود را به علت اطاعت نكردن فرمان خدا
سرزنش و نكوهش مىفرمايد كه شما دست از ريسمان اطاعت خداوند برداشتهايد و لفظ
«حبل» استعاره از دين و اطاعت خداست كه مايه پيوستگى و ارتباط منظم آنان مىباشد،
و دست برداشتن از ريسمان اطاعت، كنايه از بيرون رفتن از اطاعت و به سختى دور
انداختن آن به سبب بسيارى از گناهان و معاصى است كه انجام مىدادند. كلمه حصن
استعاره از اسلام است زيرا همان طور كه حصار و ديوار محيط كسانى را كه در داخلش
هستند از حوادث مصون مىدارد اسلام و ديانت نيز پيروان خود را از شرّ دشمنان ظاهرى
و باطنى دور و در امان مىدارد. واژه مضروب هم به عنوان ترشيح براى اين استعاره
ذكر شده است، و ماده ثلم كنايه از اين معناست كه آنها با اعمال دوره جاهليت خود
اسلام را درهم شكستند و در برابر بسيارى از احكام آن مخالفت ورزيدند و حضرت با ذكر
اين كلمه مردم را از مخالفت با دين و دستورات آن بر حذر داشته است.
(45547- 45506)
و ان اللَّه سبحانه قدامتنّ ... كل خطر،
در اين عبارت حضرت مردم زمان خود را بيشتر ترغيب مىفرمايد كه با هم
انس بگيرند، و الفت و دوستى را در ميان خودشان برقرار سازند و مهمترين نعمتى كه در
ارزشمندى كسى را توان آن نيست كه بهايى برايش تعيين كند، و خداوند به علت آن بر
جامعه منت گذارده است، نعمت اتحاد، محبت و الفت مىباشد، به علت منافع عظيم و دفع
ضررهاى فراوانى كه در آن وجود دارد، و دليل اين كه هيچ كس از عهده ارزشيابى اين
نعمت بر نمىآيد، آن است كه اين نعمت از هر بهايى با ارزشتر و از هر عظمتى برتر
مىباشد، مطلبى كه به عنوان دليل بيان شده است، صغراى قياس مضمرى است كه كبراى
مقدر آن چنين است: و هر چه كه به اين ويژگى باشد، كسى ارزش آن را نمىداند، درستى
مقدمه اول امرى است روشن زيرا دوستى با