responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 505

است چنان كه در فصلهاى گذشته از وضع زندگى آنان بدگويى و نكوهش فرموده است.

اكاسره جمع كسرى به پادشاهان فارس، و قياصره جمع قيصر، به سلاطين روم اختصاص دارد، و اين چنين جمع بستن بر خلاف قياس است. و دو كلمه دبرو، و وبر كنايه از شتران مى‌باشند و با ذكر اين دو كلمه بى‌چيزى و تنگدستى آنان را خاطر نشان كرده است، زيرا زخمها و جراحتهاى پشت شتران و به كار بردن كرك و موى آن و خوردن چرك و خون از لوازم تنگدستى و بد حالى مى‌باشد، و بنا به روايت ديگر دبر هم كه به معناى زخم پشت شتر است كنايه از فقر و تنگدستى و اشاره به زندگانى فقيرانه آنها مى‌باشد و اين مطلب روشنى است كه عربهاى روزگاران پيشين در پست‌ترين خانه‌ها زندگى مى‌كردند، زيرا بيابان نشينان نه داراى قلعه‌هاى محكم و نه منزلهاى با استقامت بودند كه آنها را از حوادث خرابى و حمله غارتگران نگهدارى كند و اگر برخى از آنان در بعضى بناها و حصارها زندگى مى‌كردند و آنان را از بعضى حوادث از قبيل حمله درندگان و سيل و باد محافظت مى‌كرد ولى چنان كافى نبود كه بتواند آنها را از شرّ دشمنان نيرومند و بنيانكن جلوگيرى كند.

(45357- 45340)

اجدبهم قرارا،

و در بى حاصلترين جاها قرار داشتند، زيرا آن بيابانهاى خشك با شهرها و سرزمينهاى آباد قابل مقايسه نبود.

در عبارت بعد، واژه جناح استعاره از چيزى است كه به آن سبب خواسته آنان بر آورده شود و تقويت شوند هر گاه به آن پناه برند، و كنايه از اين مطلب است كه كسى نداشتند كه در خواستشان را پاسخ دهد تا به سبب آن از گرفتاريها مصون بمانند، و نيز لفظ ظلّ استعاره از نيروى تعاون و هميارى و دستگيرى يكديگر است كه لازمه انس و الفت با هم باشد و دليل مشابهت اين دو امر آن است: همچنان كه سايه باعث آسايش و حفظ از گرماى آفتاب مى‌شود اين امور

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 505
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست