در آغاز سرچشمه كبر و خودخواهى شيطان را،
مورد بحث قرار داده است كه وى به ماده اصلى خلقت خود باليده و جوهر وجودى خود را
كه آتش است شريفتر از خاك دانسته كه ماده وجودى آدم است و گفت وجود من آتشى و
كالبد تو خاكى است و حال آن كه اين امرى است فرعى و شرافت واقعى و اصلى در كيفيت
آفرينش و روح انسانى آدم است، او كه به راز نهفته در وجود آدم شناخت نداشت شرافت
ريشهاى را با يك امر فرعى و مادى مقايسه كرد، آرى نخستين قياسگر ابليس بود.
(44923- 44903) در مرتبه بعد به شرح علت گردنكشى و تعصب ثروتمندان و
نادانهاى مردم رفاه طلب و سرمايهدار پرداخته است كه ايشان هم از شاگردان ابليس
مىباشند اينها به سرمايهها و فرزندان كه از آثار و موارد نعمتهاى الهى مىباشند
تعصب مىورزند چنان كه حق تعالى از گفتارشان حكايت مىكند: نحن «أَكْثَرَ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً^[1]»، آثار فراوانى اين نعمتها بىنيازى و رفاه طلبى است و به همين دليل
اين نعمتها مايه فخر و تكبر صاحبانش بوده، البته بايد توجه كرد كه مطلق اموال و
اولاد، نعمت نيست بلكه نعمت از امور نسبى است و نسبت به نعمت دهنده و منعم عليه و
نيز به اعتبار منافعى كه آدمى از آنها كسب مىكند نعمت خوانده مىشود، فرق مىكند.
به اين دليل اينها را مواقع نعمت گفته يعنى محلهايى كه قابليت دارند كه نعمت واقع
شوند و ممكن است كه مراد از كلمه نعم اموال و اولاد باشد و مراد از مواقع، تحقق و
وقوع آنها يعنى مصدر ميمى باشد و آثار اينها، چنان كه گفتيم سرمايهدارى و رفاه
طلبى است.
(45039- 44924)
فإن كان لا بد من ...،
پس از توجه دادن مردم به افكار واهى و افتخارات
[1] سوره سبأ (34) آيه (34) يعنى: ما داراى مالها و فرزندان
بيشترى هستيم.