(عالة): جمع عائل: فقير و بينوا (دبر):
جراحت روى پشت شتر (وتر): كينه، و در بعضى نسخهها، دبر و وبر ذكر شده است (و نيز
به معناى زه كمان، منجد الطّلاب فارسى) (ازل): تنگى (مَوءُودة): دختر زنده به گور
شده (شنّ الغاره): از همه طرف هجوم آورد (فكه): خوش باطن، مسرور، آدم سركش و
طغيانگر (تربعت): تحقق يافت و اصل آن جايگزين شدن در بهار است و احتمال ديگر آن
است كه تمكن يافت و با اطمينان جايگزين شد مثل كسى كه چهار زانو مىنشيند.
(تدابر): از هم ديگر بريدن (تخاذل): به پيروزى نرسيدن (عبء): بار
(أجهد): با مشقّتتر (سمته كذا): او را در اين امر مقدم داشتم.
(غضارت نعمت): خوشبويى آن (مراد): درختى است تلخ كه وقتى شتر از آن
مىخورد لبهايش باد مىكند و به طرف بالا كج مىشود (ترادف): كمك كردن و بازوى هم
را گرفتن (تربّعت): تحقق يافت و اصل آن جايگزين (خطر): موقعيت عظيم و قدر و منزلت
(اعراب): بيابان نشينان (اكفاء الإناء): ظرف را چپه كردن و به رو افكندن (ذرى جمع
ذروه): قلّه كوه (عطف عليه و تعطّف): با او مهربانى كرد و با نيكيهايش وى را مورد
توجه قرار داد.
(انتهاك الحرمه): هتك حرمت، و آبروى كسى را بىسبب بردن (مقارعه): زد
و خورد كردن
[ترجمه]
مقدمه: در اين فصل امام (ع) نخست مردم را توبيخ مىفرمايد زيرا
گناهانى را مرتكب مىشوند كه نه موجبى براى آن شناخته مىشود و نه دليل
خردمندانهاى بر انجام دادنش وجود دارد، و بعد آنان را امر مىكند كه به منظور به
دست آوردن اخلاق پسنديده و كرامتهاى انسانى سعى و كوشش داشته باشند و بالاخره آنها
را از عقوبتهايى كه بر امتهاى قبل به سبب گناهان واقع شد و نگريستن به سرانجام كار
آنان هشدار مىدهد و جز