(تمويه): به اشتباه انداختن (تليط): مىچسبد و درهم مىآميزد (سفه):
سبك مغزى و كم خردى (مجداء: جمع ماجد): بزرگوار و شريف از نظر آباء و اجداد
(نجداء: جمع نجيد): كسى كه داراى فضيلت نجده مىباشد كه صفتى از فروع و شاخههاى
شجاعت است.
(يعاسيب القبايل): سران قبيلهها (زاحت): دور شد (تحاضّ): يكديگر را
تشويق كردن (فقره): يكى از مهرههاى كمر و فقر بدون ة هم خوانده شده است كه جمع
فقره باشد.
(منّه): قوت و نيرومندى (تضاغن): كينه ورزيدن (تشاخن): دشمنى و تجاوز
(احتياز): از چيزى استفاده كردن و مقدارى از آن گرفتن (ريف): زمين كشتزار و داراى
علف بسيار (مهافى الريح): مهافى جمع مهفاة: محل وزيدن و حركت باد (نكد المعاش):
سختى معيشت و كمى آن