را از تحت تأثير قرار دادن نفوس مانع شود.
احتمال ديگر آن است كه حملهور شدن اين صفت نارواى كبر بر نفس آدمى مانند تأثير
سموم بر بدنها، قوى و با نفوذ است.
(44754- 44748)
فما تكدّى ابدا و لا تشوى احدا،
شيطان هرگز ناتوان نمىشود و از هيچ هدفى خطا نمىكند، هر دو صفت
براى سمّ و استعاره مىباشند، يعنى چنان كه سمّ، هم از پيدا كردن جاهاى حساس خطا
نمىكند، و هم براى تأثير خود از كار نمىماند، صفت كبر نيز با تيرهاى معنوى خود
قلب روح آدمى را نشانه مىگيرد، خطا نمىكند و از تأثير و كوشش و عمل باز نمىماند
و وسوسههاى هلاكتزاى خود را دم به دم القا مىكند.
(44762- 44755)
لا عالما لعلمه و لا مقلّا فى طمره،
اين خوى ناپسند اثر خود را هم در دانش دانشمند مىگذارد، و هم در
تنگدستى بينوا، پس نه عالم مىتواند آن را از خود دور سازد با آن كه علم به پستى و
رذالت آن دارد، و نه تنگدست و فقير به آسانى مىتواند از آن بگريزد، با آن كه تكبر
و گردن فرازى هيچ تناسبى با نيازمندى و فقر ندارد بلكه گاهى در همان جامه كهنه و
وضع مندرس خود به اين خصلت زشت گرفتار است.
(44817- 44763)
و عن ذلك ما حرس اللَّه ... تذلّلا،
در اين عبارتها حضرت امورى را مورد توجه قرار داده است كه خداوند
متعال به آن سبب بندگانش را از گيرودار اين صفت پست، نگهدارى فرموده است و آنها را
سبب احراز و دورى از وساوس شيطانى قرار داده و به سه امر از آنها اشاره فرموده است
كه عبارتند از نماز، زكات و روزههاى واجب، نماز به دليل اين كه تمام اجزاء و
حركتهايش با كبر منافات دارد بلكه سراسر آن ذلت و تواضع است اساسا وضع نماز بر
تضرع و التماس و خضوع و خشوع و ركوع و سجده و غير آن مىباشد كه هر كدام از اينها
حكايت از فروتنى و تسليم در برابر عزت و عظمت حق تعالى