پشت سر خود سوار مىكرد به اين دليل نبود كه
اسبى براى سوارى نداشته باشد يا غلامش اطاعت از او نكند و پياده وى را همراهى نكند
او اين اعمال را از ناچارى و ناتوانى انجام نمىداد زيرا از طرف خداوند اختيار
تمام جهان به دست او بود، اما به خاطر زهد نسبت به دنيا و دورى جستن از لذتهاى آن
اينها را برگزيد.
بايد بدانى كه رسيدن به اين كمالات جز با روى گرداندن از دنيا محقق
نمىشود، به همين دليل پيامبر (ص) به منظور رسيدن به كمال اشرف و برتر، لذتهاى پست
دنيا را بدور افكند، و به همين سبب حضرت رسول آن اندازه به عبادت مىايستاد كه
پاهايش ورم كرد، وقتى كه از آن حضرت پرسيدند: يا رسول اللَّه تو را كه خدا مژده
بهشت داده چرا اين همه خود را به زحمت مىاندازى؟
پاسخ داد، مگر من نبايد بنده شاكرى باشم؟ اين مطلب را پيامبر به اين
دليل بيان فرمود، كه مىدانست خصيصه سپاسگزارى بر علوّ درجاتش مىافزايد، و در
صورتى كه اشرف انبيا و اعظم آنان چنين حالتى داشته باشد ساير پيامبران را خود
مىتوانى قياس كنى و توجه خواهى كرد كه شرط رسيدن به مقامات عاليه وحى و رسالت و
لياقت براى تلقّى خبرهاى آسمانى، آن است كه دنيا و سرگرمى به آن را ترك كنند، پس
اگر خداوند آنان را فرو رفته در دنيا مىآفريد و راههاى رفاه مادى را بر روى آنها
مىگشود، به آرايشهاى دنيا و لذتهاى آن مشغول مىشدند و از توجه به آستان جلال
ربوبى غفلت مىكردند رابطه وحى الهى و خبرگزارى آسمان از ايشان قطع مىشد و از
مقام و مرتبه سفارت پروردگارى پايين مىآمدند. بعضى از شارحان نهج البلاغه
گفتهاند، مقصود امام (ع) از عبارت:
اضمحلال الابناء اين است كه وعد و وعيد از ميان مىرفت و خبرى از
اوضاع بهشت و جهنم و ويژگيهاى رستاخيز به ما نمىرسيد كه اين خود از پىآمدهاى از
بين رفتن مقام نبوت و رسالت مىباشد.