خدا رابطه خود را قطع كنند و در اين صورت
چنان كه در متن اشاره شده وحى الهى بر آنان قطع مىشود، پس آزمايشى هم كه به سبب
تحمل وظيفه وحى و عمل به آن براى پيامبران وجود دارد تحقق نمىيابد.
(44293- 44291)
2- و كان يبطل الجزاء:
اگر تمام امكانات براى پيغمبران و اولياى خدا آماده مىبود پاداش
عبادتها از بين مىرفت، زيرا از طرفى چنان كه گذشت آزمايش بكلى قطع شده و از طرف
ديگر با وجود اين امتيازات عبادت مردم و پيروى آنان از گفتههاى خدا و اوليايش از
روى اخلاص نيست بلكه يا از ترس و يا به دليل تمايلات نفسانى خواهد بود به هر حال ثواب
و پاداشى بر آن مترتب نمىباشد و حتى پاداش خود پيامبران هم كه به علت صبر بر فقر
و نادارى به دست مىآورند، باطل مىشد.
(44296- 44294)
3- و كان تضمحلّ الابناء،
لازمه سوم آن است كه اگر چنين مىشد اخبار وارده و وحى الهى بر
پيامبران از ميان مىرفت زيرا از طرفى دنيا و آخرت دو ضد يكديگراند و هر قدر كه
آدمى به يكى نزديك شود به همان نسبت از ديگرى دور مىشود، و از طرف ديگر پيغمبران
الهى، اگر چه داراى كمال پاكى و قداست باطنى مىباشند، اما به منظور ارتقاى مقام
عبوديت، پيوسته خود را نيازمند به رياضتهاى نفسانى مىدانند، و به اين دليل از
لذتهاى دنيوى دورى مىكنند كه زهد حقيقى همين است، و همواره نفس اماره خود را كه
مايل به گناه و لذتهاى مادى است با عبادتهاى پى در پى در اطاعت نفس مطمئنّه در
مىآورند، كار تمام اولياى خدا چنين است، در احوال رسول خدا نوشتهاند كه گاهى از
شدت گرسنگى، سنگ بر شكم خود مىبست و آن را سير كننده مىناميد و اين كار را فقط
براى سركوبى نفس اماره انجام مىداد، نه اين كه چيزى براى خوردن نداشته باشد،
جامههاى كهنه خود را هم كه پينه مىزد، از آن بابت نبود كه قدرت بر تهيه لباس نو،
نداشت، و اگر گاهى بر الاغ برهنه سوار مىشد و غلامش يا ديگرى را