(انصاب): جمع نصب، علامتهايى كه بر سر راهها نصب مىشود.
(انشاز): جمع نشز، بلنديهاى آن.
(ارّزها فيها): پا بر جا و استوار كرد، در نسخه خطى سيد رضى بدون
تشديد: (ارزها) روايت شده است ولى با تشديد بهتر و روشنتر است.
(اكنافها): كنارههاى آن.
(تكركره): آن را بر مىگرداند و تغيير مىدهد.
[ترجمه]
«از عظمت قدرت و بديع بودن لطايف آفرينش خداوند، آن كه از آب انباشته
درياى پر موج كه از آن صداى مهيبى از برخورد موجها بر مىخاست، موجود خشك و جامدى
را به وجود آورد، و سپس، از آن آب طبقاتى بهم پيوسته آفريد و بعد آنها را به صورت
آسمانهاى هفتگانه از يكديگر جدا فرمود، پس به فرمان خداوند اين آسمانها خود را نگه
داشتند و در آن جا كه براى آنها تعيين شده بود ايستادند. زمين را در فضا استوار
كرد، در حالى كه مادهاى كبود رنگ و پر آب و دريايى آرام و رام آن را بر پشت گرفت،
دريايى كه به فرمان خداوند، رام و در برابر هيبت او فروتن، و از ترس وى از جريان
افتاده است و سنگهاى سخت و تپّهها و كوههاى زمين را آفريد، و آنها را در لنگرگاههايشان
متوقف كرد و در قرارگاههايشان مستقر ساخت، پس سرهاى آنها در هوا بلند شد و
ريشههاى آن در آب نفوذ كرد، كوهها را از جاهاى پست و صاف زمين بر افراشت و
پايههاى آنها را در درون و اعماق زمين فرو برد و قلّههاى آنها را بسيار بلند
قرار داد و نوك آنها را طولانى ساخت و آنها را تكيهگاهها و ستونهاى زمين و همانند
ميخهاى پا بر جا در زمين استوار كرد، از اين رو با داشتن حركت آرام گرفت تا ساكنان
خود را از لرزش و سقوط و خرابى و فساد نگه دارد.
پس پاك و منزه است كسى كه زمين را با آن همه امواج ناآرام آب، ثابت