responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 457

را بزرگ مى‌شمرند به وسيله دوستانش كه در نظر آنان ضعيف و بى‌مقدار مى‌آيند مورد آزمايش قرار مى‌دهد چنان كه موسى بن عمران و برادرش هارون (ع) هنگامى كه بر فرعون وارد شدند جامه پشمين بر تن و عصاى چوبين در دست داشتند و با او شرط كردند كه اگر اسلام بياورد پادشاهى و عزتش دوام يابد، او شگفت زده شد و به اطرافيانش گفت: آيا از اين دو نفر تعجب نمى‌كنيد كه براى من شرط دوام حكومت و بقاى عزت مى‌كنند و حال آن كه خودشان بر چنين وضعى از بيچارگى و فقر مى‌باشند كه مى‌بينيد؟ اگر چنين است پس چرا دستبندهاى طلايى ندارند؟

اين حرفها را به اين دليل گفت كه در نظر او طلا و گردآورى آن، عظمت داشته و پوشيدن جامه پشمين حقير و بى‌مقدار مى‌آمد.

هنگامى كه خداوند پيامبرانش را برانگيخت اگر مى‌خواست كه گنجهاى طلا و كانهاى زرناب و سرزمينهاى آباد و سبز و خرم جهان را برويشان بگشايد و پرندگان آسمان و جانوران زمين را با آنها همراه و به خدمتشان در آورد اين قدرت را داشت و اين عمل را انجام مى‌داد اما اگر چنين مى‌كرد، آزمايش و امتحان از بين مى‌رفت و جزا و پاداش، نادرست مى‌نمود، و وحى و اخبار آسمانى بى‌مورد بود، و براى آنان كه حرف انبياء را بپذيرند اجر و مزد آزمايش شدگان ثابت نمى‌شد و ايمان آورندگان شايسته ثواب نيكوكاران نبودند، و نيز نامها با معانى خود مطابقت نمى‌كرد [1]، و ليكن خداوند سبحان پيامبران خود را در اراده و تصميم، نيرومند و در وضع ظاهرى كه به چشم مى‌آيد ناتوان و ضعيف قرار داد، با قناعتى كه دلها و چشمها را از بى‌نيازى سرشار مى‌ساخت، و فقر و تنگدستى كه ديده‌ها و گوشها را از رنج و آزار پر مى‌كرد.

اگر پيامبران داراى آن قدرتى بودند كه كسى جرأت دست يابى بر آنان را نمى‌كرد و عزتى مى‌داشتند كه مورد هجوم ستم واقع نمى‌شدند و داراى سلطنتى مى‌بودند، كه مردم گردنها به سوى آن مى‌كشيدند و براى رفتن به آن سوى مجبور


[1] توضيح اين مطلب در ذيل جمله و لا لزمت الاسماء معانيها (شماره 6) ذكر مى‌شود.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 457
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست