responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 431

(43632- 43625)

فنجمت الحال،

سرانجام مقاصد شوم شيطان كه گمراهى و انحراف شما بود به وقوع پيوست، و رازى كه آن پليد در باطن داشت آشكار شد و به فعليت رسيد و بسيارى از شما را به راه گناهكارى و ضلالت سوق داد.

(43639- 43633)

استفحل،

اين فعل در مقام جزا و جواب شرطى است كه در قبل آورده شد (حتى اذا انقادت ...)

واژه استفحال كه استعاره از شدت سطوت شيطان، و لفظ سلطانه اشاره به كمال قدرت و توانايى او براى مطيع ساختن نفوس و چيره شدن بر آنها مى‌باشد. و جنود ابليس، كنايه از اهل فساد در روى زمين است چنان كه در گذشته دانستى، و معناى دلف بجنوده ...، آن است كه شيطان لشكريان خود را كه همان تباهكارانند وادار مى‌كند تا در ميان جامعه فساد بپا كنند و براى مردم رذايل اخلاقى را بيارايند و آنان را به گمراهى بكشانند و از پى آمدهاى اين عمل آن است كه بر هم ديگر حسد مى‌برند و دشمن يكديگر مى‌شوند و با هم ديگر قطع رابطه مى‌كنند و در ميانشان تشتت آراء و اختلاف افكار پيش مى‌آيد و در نتيجه اين امور دشمن به زور و جبر آنان را به سياهچالهاى ذلت و خوارى وارد مى‌سازد و در پرتگاههاى قتل و كشتار قرارشان مى‌دهد و در حالتى كه جراحتهاى بى‌شمار برداشته‌اند ايشان را لگدمال مى‌كند.

احتمال ديگر اين است كه مقصود از جمله استفحل سلطانه عليكم، چيره شدن دشمنان و مخالفان از قبيل معاويه و امثال او است كه پس از متفرّق شدن ياران امام و سر پيچى از اطاعت آن حضرت، آنان قوّت گرفتند. و اين كه امام (ع) اين غلبه دشمن را به شيطان و لشكريان او نسبت داده، امرى است روشن، زيرا معمولا به جاى سلطان الحق و جنوده، گفته مى‌شود: سلطان اللَّه و جنوده و به جاى سلطان الباطل و جنوده، گفته مى‌شود: سلطان الشيطان و جنوده، يا جنود الشيطان و اعوانه و اوليائه.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 431
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست