دنيا به دنبال كار خود رفت، اين عبارت شبيه جملهاى است كه در خطبه
شقشقيه مىفرمايد: حتى مضى الاول لسبيله، تا سرانجام اولى راه خود را گرفت و رفت،
و نيز مثل قول كسى كه مىگويد: امض لشأنك، به سوى هدف خودت برو، واژه بال كه به
معناى قلب است براى دنيا استعاره است زيرا دنيا به شخصى مانند شده است كه دنبال
هدف و خواسته دل خود رفته است، به احتمال ديگر مىتوان بال را در همان معناى حال
گرفت و چون در لفظ اختلاف دارند، مضاف و مضاف اليه بود نشان هم بىاشكال است.
بنا بر اين معناى عبارت چنين مىشود: دنيا به هر حال چه خوب و چه بد،
گذشت.
(43235- 43226)
و اقبلت الآخره،
و آخرت با همه سختيها و ناگواريهايش فرا رسيد، و در آخر به منظور كسب
نورانيت بيشتر از كلام خداوند سخن خود را به آيه قرآن پايان داده و مىفرمايد: «فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ[1]»، يعنى اهل ناز و نعمت كه باغها و مزارع
از خود باقى گذاشتند و رفتند كسى بر آنها نگريست و با آن كه تكيه و اعتمادشان بر
دنيا بود نتوانستند طرفى از آن ببندند، بلكه بر آنها پشت كرد و پى كار خود رفت،
برخى مفسّران برآنند كه منظور از آسمان و زمين كه در آيه شريفه ذكر شده، اهل آسمان
يعنى ملائكه و اهل زمين مىباشد، كه در هر دو جا مضاف حذف شده و اين اشاره به آن
است كه اين گونه اشخاص كه از دنيا مىروند شايسته آن نيستند كه كسى بر آنها تأسف
بخورد يا بر حالشان بگريد، بعضى گفتهاند بدون اين كه مضافى محذوف بگيريم، مراد
مبالغه در تحقير اهل دنياست زيرا در ميان عربها معروف است كه اگر فرد يا شخصيّتى
از دنيا برود مىگويند زمين و آسمان بر حالش گريست، و در اين كه اين مطلب را از
آنان نفى كرده اشاره بر آن است كه اينها ارزش آن را ندارند كه كسى بر ايشان چنين
[1] سوره دخان (44) آيه (28) يعنى: بر مرگ آن گذشتگان هيچ چشم
زمين و آسمان نگريست و مهلت داده نشدند.