انسانها به كار رفته و فعل قاد كه از ماده
قود و به معناى كشاندن مىباشد به عنوان ترشيح اين استعاره بيان شده است.
(42894- 42889)
و استغلقت ... الرّين،
و مردم آن روزگار بر دلهايشان قفلهاى جهل و نادانى زده شده بود و
چنان قلبهاى آنان از گناه پوشانده شده بود كه قادر نبودند از انوار الهى بهرهمند
شوند و از راهنماييهاى شريعت و ديانت راه به سويى بيابند.
در اين جا امام (ع) از حجابهاى جهل و چهرههاى زشتى كه بر اثر توجه
زياد به دنيا براى انسان به وجود مىآيد تعبير به قفل فرموده است زيرا چنان كه قفل
بر هر چه زده شود مانع از تصرف در آن مىشود اين امور نيز دلها را از پذيرفتن حق
مانع مىشود، ماده استغلاق را هم به عنوان ترشيح آورده و چون اين موانع و قفلهاى
زده شده بر دلها هر لحظه رو به افزايش است مثل آن است كه آدمى در جستجوى آن است و
آن را طلب مىكند، به اين دليل آن را از باب استفعال كه به معناى طلب و درخواست
است آورده است. (42940- 42899) براى امام (ع) معمول است كه پس از بيان هر مطلبى
سفارش به تقوا مىكند، زيرا كه تقوا مهمترين مطلب است اين جا نيز بر طبق معمول پس
از بيان شرح حال مردم زمان پيامبر، سفارش به تقوا كرده و به دو دليل مردم را بدان
تشويق فرموده است:
1- تقوا حقى است از خداوند بر گردن بندگان و از آنان خواسته است كه
آن را انجام دهند.
2- تقواى بندگان حقّى را براى آنان بر خداوند واجب مىسازد كه مزد
طاعت و بندگى آنها باشد زيرا حق تعالى به دليل فيّاضيّت ذات و لطف بىپايانش بر
خود لازم ساخته است كه جزاى نيكوكاران را ضايع نفرمايد و سپس اشاره فرموده است به
آنچه كه سزاوار است شخص پرهيزگار انجام دهد