روى بگرداند و مانند اسب سركشى است كه هنگام
حركت بايستد و فرمان نبرد و دروغگوى بسيار خيانتكار و ستيزهگر ناسپاسگزار
مىباشد، و از راه راست و جايگاه نعمت منحرف شونده و رو گردان و پيوسته متغير و در
اضطراب است، شأن آن زوال و فنا و قدمهايش بىثبات و متزلزل مىباشد، عزّتش خوارى و
كوشش وى مسخره و بلندى آن پستى است، دنيا خانه ستاندن و ربودن و غارت و هلاكت
مىباشد ساكنانش در حال جان كندن و ملحق شدن به رفتگان و جدايى از بازماندگان به
سر مىبرند، راههاى دنيا سرگردان كننده و گريز گاههايش توانفرسا و جستجوها در آن
نوميد كننده و يأسآور مىباشد، به اين دليل است كه پناهگاههاى دنيا اهلش را به
خود واگذاشته، و استراحتگاهاى آن ايشان را دور افكنده و چاره جوييها در وى، آنان
را ناتوان كرده است و در نتيجه برخى از آنان كه نجات يافتهاند، مجروح و بعضى چون
گوشت پاره پاره و يا عضوى بريده و خون ريخته شده مىباشند و عدهاى از روى ندامت و
پشيمانى دستهاى خود را به دندان مىگزند، و يا از روى حسرت دستهاى خود را بر هم
مىزنند، و از پريشانى و اندوه مرفقهاى خود را در زير چانه گرفته و بر عقيده فاسد
اشك مىبارند و از تصميم و اراده خويش در حال بازگشتن مىباشد و حال آن كه هنگام
چاره انديشى گذشته و مرگ آن چنان ناگهان رو آورده كه هيچ گونه فرصتى باقى نمانده
است، آرى چه زود فرصت گذشت و گاه چاره سپرى شد، آنچه فوت شد، سرانجام از دست رفت،
و آنچه گذشت ديگر گذشت و دنيا به حال خود و طبق ميل خود به پايان رسيد (پس بر حال
آنها به آسمان و زمين گريست و نه آنان مهلت داده شدند).»
[شرح]
(42810- 42789) در اين خطبه شريف حضرت خدا را به صفتهايى ستوده كه
ويژه ذات بارى تعالى مىباشد:
1- خداوند متعال ذاتى است كه حمد و ثناى وى در تمام زمينههاى او
آشكار و پيداست زيرا موقعى كه صحنه وجود پر از نعمتهاى آشكار