او باشد هر يك از آنها با زبان حال يا مقال،
حكايت از ستايش ذات وى نيز دارد چنان كه قرآن مجيد از اين موضوع پرده بر مىدارد: «وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ
تُظْهِرُونَ[1].»
(42813- 42811) 2- صفت دوم آن كه لشكرش پيروز است، لشكريان خدا،
فرشتگان و يارى كنندگان دين او از ساكنان زمين مىباشند، چنان كه مىفرمايد: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ^[2]» و نيز مىفرمايد:
«إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ[3]» و پيروزى لشكريان خداوند امرى است بسيار آشكار چنان كه در قرآن
بدين امر اشاره مىفرمايد: «وَ إِنَّ جُنْدَنا
لَهُمُ الْغالِبُونَ[4]» و
نيز مىفرمايد: «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ[5]» امام (ع) با بيان اين ويژگى شنوندگان
را تشويق كرده است كه بكوشند تا خود را جزء لشكريان پيروز خداوند قرار دهند و در
اين راه ثابت قدم باشند.
(42823- 42814) 3- سومين ويژگى خداوند آن است كه مقام عظمت الهى
بسيار بالاست، خداوند در قرآن نيز مىفرمايد:
«وَ أَنَّهُ تَعالى جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً، [6]» با توجه به ويژگى قبل كه پيروزى لشكر
الهى است ممكن است شبههاى به وجود آيد كه شايد خداوند نياز به چنين لشكرى دارد از
اين رو اين خصوصيت ذكر شده است كه شأن و مقام پروردگار بالاتر از اين امور،
مىباشد و سپس به امرى اشاره مىفرمايد كه در حقيقت علت و سبب وجوب حمد و ثناى
الهى
[1] سوره روم (30) آيه (17)، يعنى: و ستايش در آسمانها و زمين و
هنگام شب و هنگام ظهر مخصوص اوست.
[2] سوره فتح (48) آيه (6)، يعنى: براى خدا لشكرهايى در آسمانها و
زمين مىباشد.
[3] سوره توبه (9) قسمتى از آيه (39)، يعنى: و او را به لشكرهايى
كه شما آنان را نديدهايد مدد فرمود.
[4] سوره صافات (37) آيه (172)، يعنى: بدرستى كه ارتش ما بطور حتم
پيروز است.
[5] سوره مائده (5) قسمتى از آيه (55)، يعنى: بدرستى كه حزب خداوند
غالب است.
[6] سوره جن (72) آيه (3)، يعنى: همانا بسيار بلند مرتبه است شأن و
اقتدار پروردگار ما و هرگز فرزند و همسرى نگرفته است.