انسان خانهاى را با كمال استحكام بسازد و
با زينتهاى رنگارنگ آن را بيارايد و پس از اتمام، آن را عمدا خراب كند، جامعه وى
را سفيه و نابخرد مىخوانند مگر آن كه غرض از ساختن اين خانه چيز ديگرى باشد كه پس
از تحصيل آن، خرابى خانه امرى خردمندانه خواهد بود، اين جا نيز هدف از ساختمان جسم
مادى انسان، كمال نفسانى بشر است، كه با مكارم اخلاق و كسب معارف به دست مىآيد و
پس از رسيدن به اين مرحله، مقصود حاصل شده و جسم مادى عمرش به سر مىرسد و مرگ وى
را فرا مىگيرد اين جاست كه از بين بردن بدن به وسيله مرگ از جانب گرداننده جهان
امرى خردمندانه و حكمتآميز مىباشد.
(42475- 42470)
و قبل بلوغ الغاية ما تعملون،
پيش از آمدن قيامت به چيزهايى آگاهى مىيابيد ... اين جمله عطف بر
جمله «قبل نزوله» مىباشد.
(42484- 42476)
من ضيق الارماس ... الصفيح،
در اين عبارت حضرت گرفتاريهايى را كه پيش از قيامت براى آدمى رخ
مىدهد تشريح مىفرمايد و آن عبارت از ويژگيهاى مرگ و هراسهايش مىباشد بديهى است
كه خانه قبر نسبت به منزلهاى دنيا تنگ و تاريك است و هنگام رفتن از دنيا، دورى
احباب و مشاهده سختيهايى كه انتظارش را نمىكشيد باعث شدت اندوه و حزن وى مىباشد
آن چنان ترس و اضطراب او را فرا مىگيرد كه عقل از سرش مىرود، از اين رو، در
روايت آمده است: خدايا از هول مطلع به تو پناه مىبرم.
(42487- 42485)
و روعات الفزع،
مرا از روع همان فزع است امّا اضافه به اعتبار كثرت آن مىباشد، و
مراد همه افراد حقيقت آن است.
(42496- 42488)
و اختلاف الاضلاع،
جابجا شدن دندهها كنايه از فشار قبر است زيرا به اين وسيله دندهها
در همديگر فرو مىرود. مراد از استكاك اسماع از بين رفتن قوه شنوايى از شدت صداهاى
وحشتزا و يا بىحس شدن آن به