مخالف است، آنچه را كه شرع مقدس مىپسندد و
به آن امر مىكند آن است كه انسان بايد در رابطه با دنيا ميانهروى را پيشه كند و
متاع دنيا را در آن راه به كار گيرد كه انبياء الهى چنان دستور دادهاند و از
حدودى كه خداوند متعال به وسيله پيامبران خود امر كرده تجاوز نكنند، چنان كه امام
على (ع) با منع كردن اين مرد از روشى كه پيش گرفته بود، به اين مطلب اشاره فرموده
است.
در اين جا شارح به معرّفى روشهاى سالكان طريقت پرداخته و آنها را به
دو قسم تقسيم كرده است:
1- گروهى از آنان به بىنوايى و فقر خو گرفته و بكلّى از لذّات جهان
دست برداشتهاند.
2- دسته ديگر كسانى هستند كه عيّاشى و لذّت جويى در دنيا را
پسنديدهاند.
بديهى است آنچه را كه سالكان حق بين پسنديده و تمايل به فقر و دورى
از دنيا پيدا كردهاند، بر خلاف شرع نيست زيرا آنان به رموز و اسرار آن آگاهى
داشته و مىدانند كه اين روش از طريقه رفاه طلبان و مترفان، به سلامت و نجات
نزديكتر است، به علت اين كه اصولا عيّاشى و رفاه طلبى ميدان فعاليت شيطان است.
سيره پيامبر و على (ع) و جمعى از بزرگان صحابه نيز بيشتر برگزيدن فقر
و ترك تجمّلات دنيا بود، در حالى كه در سياستهاى كشورى و رعايت مصالح اجتماعى با
اهل دنيا همكارى كرده و از جامعه و مردم كنارهگيرى نداشتند.
(49836- 49825) نتيجه اعتراض عاصم بن زياد بر على (ع) كه او را از
اين گونه زندگى نهى كرده بود آن است كه وى خود را در مورد ترك دنيا با آن حضرت
مقايسه كرده بود و با اين بيان اعتراض را اظهار كرد كه: حال كه مرا از ترك دنيا
منع مىكنى پس خود چگونه اين روش را در پيش گرفتهاى؟ با آن كه تو مقتدا و پيشواى
من