«آه، پدر و مادرم فداى آنان باد، آنها گروهى هستند كه نامهايشان در
آسمان معروف است اما در زمين گمنام مىباشند، مردم، بهوش باشيد و خود را آماده
كنيد كه امور به شما پشت كند، و بدبختى به شما روى آورد، پيوندها گسيخته مىشود و
خردسالان كارها را به دست گيرند، اين وضع هنگامى پيش مىآيد كه اگر مؤمن هدف
ضربههاى شمشير واقع شود، برايش از يافتن يك درهم پول حلال آسانتر است و اجر و
ثواب گيرنده بيشتر از دهنده مىباشد، در آن روزگار شما نه از شراب، كه از فزونى
ناز و نعمت، مست خواهيد بود، در آن موقع بدون ضرورت سوگند ياد مىكنيد و بىباكانه
دروغ مىگوييد و آن زمانى است كه بادهاى بلا و مصايب شما را تحت فشار قرار دهد
چنان كه بارهاى سنگين بر پشت و گرد شتران فشار وارد مىكند، چه طولانى است اين
رنج! و چه دور است اميد رهايى از آن.
مردم، اين بندها را كه حكايت از سنگينى باد مىكند از دستهايتان
بيافكنيد و از پيرامون پيشواى خود پراكنده نشويد كه سرانجام خويشتن را نكوهش
خواهيد كرد، و خود را در آتش فتنهاى كه بر افروختهايد مىاندازيد از قصد كردن آن
دورى كنيد و راه آن را رها كنيد، كه به جان خودم سوگند مؤمن در شعله سوزان آن به
هلاكت مىرسد اما نامسلمان از آن سالم مىماند.
همانا من در ميان شما مانند چراغى در تاريكى هستم كه هر كس بخواهد از
روشناييش بهرهور شود، پس بشنويد و سخنانم را بپذيريد و گوشهاى دلتان را بگشاييد
تا حرفهايم را درك كنيد.»
[شرح]
(41895- 41889)
بأبى و أمّى،
اين عبارت را بطور اختصار بأبأة مىگويند
[1] و جارّ و مجرور،
[1] چنان كه جمله لا حول و لا قوة الا باللَّه را بطور مختصر
حوقله، و بسم اللّه الرحمن الرحيم را بسمله مىگويند (مترجم).