ضعيف و حقير نيز قدرت دفاع از خود را داده
است تا با پريدن و جهيدن از دست دشمن فرار كند و حتى مىتواند آدمى را بيازارد و
گاهى انسان مىخواهد از دست او فرار كند ولى نمىتواند، پس چگونه مىتوان گفت كه
آدمى بدون كمك از خداوند مىتواند حتى اين حشره ناچيز را از بين برد و بكلى معدوم
كند [1]؟
(41675- 41645)
و انه سبحانه يعود ... الامور،
اين فرمايش امام اشاره به جاودانگى خداوند و هستى او پس از فنا و
نيستى عالم مىباشد، پس از آن كه صحنه هستى بكلى از موجودات خالى ماند و همه چيز
به فنا سپرده شد تنها ذات غنى و بىنياز حق تعالى باقى مىماند همان طور كه پيش از
آفرينش وجود در انحصار ذات اقدس وى بوده است بدون نياز به مكان و زمان و جز اينها
و عبارت يعود بعد، حكايت مىكند از حالت قبل از آفرينش موجودات و پس از فنا و
نيستى آنها كه دو حالت متغيّر و مختلف مىباشد و پيداست كه اين دو گانگى و تغيير
از اعتبارات ذهن بشرى ماست كه حق تعالى را با جهان آفرينش مقايسه مىكند و گرنه
براى خداوند متعال تغيير حالت و دگرگونى وجود ندارد.
(41697- 41676)
عدمت عند ذلك ... الساعات،
اين عبارت، روشن است و نيازى به توضيح ندارد، زيرا تمام آنچه نام
برده شده، اجزاى زمان و از عوارض حركت مىباشند و آن هم از ويژگيهاى ماده و جسم
است و موقعى كه ماده بكلى نيست و نابود شد عوارض آن نيز از بين مىرود و معناى
جمله فلا شيئى ... الامور، آن است كه پس از
[1] اين مطلب كه آدمى نمىتواند بدون مدد و يارى خدا كوچكترين
كارى انجام دهد از نظر اعتقاد مسلمين و بر اساس وحى قرآن صحيح است، اما با توجه به
آنچه ممكن است سست اعتقادان و يا كج انديشان و بدانديشان خرده بگيرند، مىگوييم:
اگر اراده و خواست خدا تعلق بگيرد كه انسان بلكه سلطان مقتدرى را با حشرهاى ضعيف
نابود كند قادر به دفع آن نخواهد بود چون خدا در اين صورت او را مدد نمىكند، همان
طور كه نيش پشهاى را وسيله قهر جبارى چون نمرود قرار داد و او را نابود ساخت.
(ويراستار)