و كلمه اسم را براى اين استعاره، به عنوان
ترشيح آورده است زيرا هر كس را به نامش مىخوانند و صدا مىزنند، احتمال ديگر آن
است كه اسم را به معناى علامت، كه معناى لغوى آن مىباشد، بگيريم، به دليل اين كه
هر نوعى از پرندگان داراى نشانه و علامتى مخصوص است كه در ديگران نيست، و معناى
عبارت امام (ع) اين است كه خداى تعالى، پرندگان را با توجّه به علامتهاى خاصّ و
ويژگيهايى كه در علمش و در لوح محفوظ برايشان وجود داشته، آفريده است. بعضى از
شارحان برآنند كه حضرت با اين كلمه، اسماء اجناس را اراده فرموده است يعنى در لوح
محفوظ تمام لغتهايى را كه در آينده، مردم براى موجودات وضع مىكنند، ثبت كرده، و
هنگام آفرينش هر نوع، آن را با همان نام، صدا مىكند و آن نيز به سرعت دعوت حق را
لبيك مىگويد، اگر آدمى تدبير حكيمانه پروردگار را در آفرينش پرنده ملاحظه كند در
حيرت فرو خواهد رفت، آفريننده حكيم وى را به منظور سبك بودن وزن و جمع و جور بودن
اندامش، عوض چهار دست و پا، فقط دو پا و براى هر كدام چهار انگشت قرار داده و محلّ
خروج مدفوع و بولش را يكى ساخته، و سپس براى اين كه بتواند در فضا به آسانى پرواز
كند و هوا را بشكافد، سينه وى را به صورت محدب ساخته، چنان كه سينه كشتى را چنين
مىسازند تا به آسانى آب را درهم شكافته و به جريان خود در دريا ادامه دهد، و
بالها و دمش را با موهاى طولانى مجهّز ساخته است تا بتواند به آسانى پرواز كند و
كليّه بدنش را به وسيله پرها، چنان پوشانده كه هوا به داخل آنها راه يافته و وى را
نشاط مىبخشد، و چون غذايش را كه دانه يا گوشت است بدون نياز به جويدن مىبلعد، به
جاى رديفى از دندانهاى بىفايده به وى منقارى سخت محكم عنايت كرده و حرارت داخل
بدنش را افزايش داده است تا اين كه غذايش را بدون احتياج به جويدن به مصرف سوخت
بدنش برساند، خداوند پرندگان را چنان آفريده است كه با تخم گذارى تكثير نسل كنند
نه با زاييدن زيرا اگر بنا بود بزايند مىبايست جوجه