محكم كرده و برايش گوش و چشم ايجاد فرمود و
استخوان بندى و پوست بدن وى را نظام بخشيد، به مورچه و كوچكى جثّه و ظرافت اندام
وى كه به چشم در نمىآيد و به آسانى در انديشه نمىگنجد، نگاه كنيد كه چگونه بر
روى زمين راه مىرود و به جانب روزى خود راه مىيابد، دانه را به لانه خود مىبرد
و در جايگاه مناسب نگهداريش مىكند، در تابستان براى زمستان و در هنگام تمكن و
قدرت، براى زمانى كه امكان جنب و جوش ندارد، آذوقه خود را ذخيره مىكند، در حالى
كه روزيش تضمين شده و خوراك موافق با طبعش آماده شده است، خداى منّان و پاداش
دهنده از وى غفلت نمىكند و محرومش نمىسازد اگر چه در دل سنگى صاف و ميان صخرهاى
خشك باشد، اگر در مجارى خوراك و قسمتهاى بالا و پايين دستگاه گوارش و اعضايى كه
براى حفظ آن آفريده شده و چشمها و گوشهاى وى انديشه كنى در تعجب فرو رفته و به
شگفتى خلقتش اعتراف خواهى كرد و از بيان توصيف آن به زحمت خواهى افتاد، پس بلند
مرتبه است، خداوندى كه مورچه را بر روى دست و پايش برقرار ساخت و پيكره وجودش را
با استحكام خاصّ بنا گذاشت، هيچ آفرينندهاى در خلقت اين حشره با او شركت نداشته و
هيچ قدرتى در آفرينش وى او را يارى نكرده است، و اگر راههاى انديشه خود را تا به
آخر بپيمايى سرانجام به آن جا خواهى رسيد كه آفريننده اين مورچه ريز، همان
آفريدگار درخت (تنومند) خرماست، زيرا هر دو از جنبه دقّت و پيچيدگى شبيه هم هستند،
اگر چه تفاوتهايى با همديگر دارند و در زمينه آفرينش خداوند، موجودات بزرگ و كوچك،
سنگين و سبك، توانا و ناتوان همه يكسانند، و خلقت آسمان، هوا، باد و آب نيز چنين
است، پس اكنون به خورشيد و ماه، گياه و درخت، آب و سنگ و اختلاف اين شب و روز، و
جريان اين درياها و فراوانى اين كوهها و بلندى اين قلهها و ناهمگونى اين لغتها و
زبانهاى گوناگون با دقت نگاه كن (تا خداى را بشناسى) و واى بر كسى كه ناظم و مدبّر
اينها را انكار كند، اين منكران مىپندارند كه خود همانند گياه (خودرو) بدون
زارعند و براى شكلهاى گوناگونشان سازندهاى نيست، در حالى كه براى ادّعاى خود
دليلى اقامه نكرده و