پرخاش كرده است، نخست او را نفرين و سپس به
منظور اين كه او را از اين كارى كه انجام مىدهد متنفّر سازد، به صراحت وى را به
خدعه و فريبكارى نسبت داده است، و واژه خدعه در اين عبارت به طريق استعاره ذكر
شده، زيرا اگر مقصود او عملى مىشد يعنى حضرت به وى ميل مىكرد و از بيت المال به
او كمك و مساعدت مىكرد، نقصانى در دين او وارد مىشد و از اين طريق عمل او مانند:
فريب دادن از راه دين مىشد.
(53601- 53594)
أ مختبط ... ام ذو جنّه ام تهجر؟
امام (ع) پس از آن كه براى طرف مقابل اثبات فرمود كه اين عمل او، حكم
خدعه و فريب دارد، وى را به خاطر اين فريبكاريش توبيخ و سرزنش كرد و به طريق
استفهام و پرسش، زشتى عمل او را برايش بيان فرمود، زيرا كسى كه بخواهد شخصى مثل
امام (ع) را با فريب و نيرنگ از دين بيرون سازد، معلوم است كه انديشه درستى ندارد
و سزاوار است او را با ابتلاى به هر يك از اين بيماريها كه نتيجه نداشتن عقل سالم
است سرزنش و توبيخ كرد.
(53621- 53602)
و اللَّه ... ما فعلت،
ممكن است اين جمله دفع توهمى باشد كه طارق در خيال خود مىپروراند،
زيرا او تصور مىكرد كه با اين هديهاش به مطلوب خود دست مىيابد و امام را تحت
تأثير قرار خواهد داد ولى حضرت با اين فرمايش ساختمان خيالى او را درهم ريخت و
بطلان انديشهاش را آشكار ساخت، مراد از اقليمهاى هفتگانه تمام قسمتهاى روى زمين
است، و اين مطلب دليل بر گسترش عدالت آن حضرت مىباشد.
(53632- 53622)
و انّ دنياكم ... تقضمها،
اين سخن دلالت مىكند بر نهايت زهد آن حضرت همچنان كه در خطبه
شقشقيّه نيز مىفرمايد: بهوش باشيد و بدانيد كه اين دنيا در نظر من از آب بينى بز
كه وقت عطسه زدن روى لب وى ظاهر مىشود كثيفتر و پستتر است.