به او دهد، و نه از بيت المال مىتواند چيزى
را به كسى غير از ديگرى اختصاص دهد، زيرا مال همه مردم است و به اين سبب درخواست
كننده را محروم مىكند، و چون ممكن است درخواست كننده خود را در شدّت نياز ببيند و
از اين جا هم كه با دست خالى برمىگردد. حضرت را متهم مىكند كه بىرحم و ظالم است
و مال مسلمانان را در انحصار خود قرار داده است، حضرت به منظور بر طرف كردن اين
نسبتهاى ناروا از خود در اين مورد، به بيان اين خطبه پرداخته است.
(53435- 53405)
و اللَّه ... الحطام،
اين سخنان بيان كننده كمال نارضايتى و نفرت آن حضرت از ظلم و ستم
است، با تاكيدى كه از سوگند در عبارت فهميده مىشود، دو امر را كه مستلزم شكنجه و
عذاب دردناك در دنياست، بر خود آسانتر از آن دانسته است كه ستمى بر بعضى بندگان
روا دارد، به اين دليل كه در نظر اهل بصيرت شدت درد و عذاب الهى كه كيفر ستمكارى
بسيار سختتر است، لفظ حطام كه به معناى قطعات شكسته از گياههاست از لذتها و
خوشيهاى دنيا به عنوان استعاره به كار گرفته شده است و دو كلمه ظالما و غاصبا از
نظر نحوى منصوب و حالند.
(53449- 53436)
و كيف ... حلولها،
در اين عبارت با استفهام انكارى و دو دليل عقلى ظلمى را كه بعضى به
آن حضرت نسبت داده بودند رد كرده است كه چگونه به خاطر جانى كه با سرعت مىپوسد و
كهنه مىشود و مدتهاى دراز در زير خاك مىماند، بر كسى ستم روا دارم؟
(53545- 53450)
و اللَّه لقد رايت ... لظى،
به منظور رفع نسبت نارواى ستمگرى كه به آن حضرت داده بودند، دليل
آورده است كه آن چنان در حفظ و نگهدارى بيت المال عدل و داد را رعايت مىكند كه
حتى برادرش عقيل را با شدّت فقر و بىچيزى و داشتن عائلهاى سنگين و نياز كامل و
داشتن حق در بيت المال رد كرده است،