كلمه «يدعوه» و «واو» در «وانت» از نظر نحوى
حالند، و خلاصه و نتيجه معناى عبارتهاى گذشته اين است كه اى انسان وقتى كه در حال
پشت كردن به خدا هستى و به گناه و معصيت رو آوردهاى و در عين حال اين چنين مستغرق
در نعمتهاى او مىباشى، پس اگر در حال اطاعت و عبادت او بوده و حسن ظن به وى داشته
باشى به طريق اولى و بهتر و بيشتر مشمول فضل و رحمت ذات اقدس او خواهى بود.
(53222- 53198)
و ايم اللَّه ... الاعمال،
در اين قسمت امام (ع) براى بيدارى انسان كه نفس خود را در برابر
نافرمانيها و گناهان ملامت كرده و از مخالفت فرمان الهى باز دارد، با يك برهان كه
از شكل اوّل تشكيل شده [1]،
استدلال فرموده است كه خلاصه آن چنين است: اگر انسان به رفيقى كه در قدرت و مقام
همانند اوست بدى و كم خدمتى كند، از شرم و حيا بر خود لازم مىداند كه نفسش را به
دليل سوء رفتار و بد كرداريش مورد ملامت و سرزنش قرار دهد، پس در صورتى كه در
برابر ولى نعمتى قرار دارد كه هر لحظه زير باران رحمت او و مشمول عنايات وى
مىباشد، به طريق اولى بايد نفس خود را در برابر گناهان و تقصيراتش سرزنش كرده و
از عصيان بازش دارد.
(53232- 53223)
و حقا اقول: ما الدنيا غرّتك و لكن بها اغتررت،
معمولا اگر به كسى گفته شود كه چرا دنيا را هدف قرار داده و از خدا و
معنويات بدور افتادهاى، خود را بر حق مىداند و خيال مىكند كه در حقيقت دنيا
گناهكار است، به دليل اين كه او را به خود متوجه كرده و فريبش داده است، و از اين
رو در پاسخ مىگويد: دنيا
[1] قياس از شكل اول در اين عبارت چنين است، صغرى: اگر فرض شود كه
مولاى صاحب نعمت تو همانند تو باشد و نسبت به او كوتاهى و تقصير كنى، خود نخستين
داورى هستى كه بر عليه خودت حكم مىكنى. كبرى: و هر كس در مقابل ولى نعمت مثل خود
چنين باشد لازم است در برابر ولى نعمتى كه آفريننده و مالك اوست به طريق اولى حكم
به تقصير و خطا، صادر كند. نتيجه: پس بر تو اى انسان لازم است كه نسبت به خطاهايت
از ولى نعمت خويش در صورتى كه آفريننده و مالك تو هم باشد پوزش بخواهى.
(ويراستار).