آنان چنان كه وصف كرديم بودند يعنى چراغهاى هدايت در تاريكيهاى جهل و
راهنمايان نجات از اشتباهات بودند. امام (ع) در اين عبارت دو لفظ را به عنوان
استعاره از راهنمايان حقيقت ذكر كرده است.
1- لفظ مصابيح كه به معناى چراغهاست، به اعتبار آن كه با اعمال نيك و
كمالات خود، راه مردم را به سوى خدا روشن مىكنند.
2- ادلّه نشان دهندگان راه، بدان جهت كه مردم را به طريق حق راهنمايى
و براى آنان حق را از باطل جدا و مشخص مىكنند.
(52788- 52770)
و انّ للذّكر اهلا ... ايّام الحيوة،
اهل ذكر خدا، همان گروهى كه برخى از ويژگيهايشان گذشت، پيوسته و در
همه حال با تمام وجود به ذكر او مشغولند تا حدى كه دوستى و محبت وى نقش ضمير آنها
شده و بجز او دوست داشتنيهاى دنيا همه چيز را فراموش كنند، و دليل چنين محبتى آن
است كه نام او و ياد او را دوست بدارند و ذكر او را بجاى تمام بهرهها و خوشيهاى
دنيا برگزينند، و هيچ گونه داد و ستد دنيا و سود و بهره آن، آنان را به خود متوجه
نكنند و سرانجام زندگانى را با ياد دوست و ذكر خدايشان سپرى سازند.
(52810- 52789)
و يهتفون ... و يتناهون عنه،
اين چند جمله اشاره به صورتهاى گوناگون اطاعت و فرمانبردارى از
دستورهاى الهى است، و اين كه اهل ذكر در هر كار و در همه احوال به عبادت و پرستش
حق تعالى اشتغال دارند و اين خود از نتيجههاى ذكر و دوست داشتن مورد ذكر است،
زيرا آدمى هر كسى را كه دوست بدارد، راه او را پيش مىگيرد، و بر خلاف رويّه او
قدم بر نمىدارد و حتى از اين كار و روش خود شادمان مىشود و لذت مىبرد.
(52853- 52811)
فكانّما قطعوا ... عداتها ... ما لا يسمعون،
امام (ع) در اين قسمت از سخنان خود، حال اهل ذكر را به دليل آن كه به
خداوند و كتابهاى آسمانى و پيامبران او اطمينان كامل دارند و احوال قيامت را محقق
مىدانند و وعدو وعيدهاى آن را