(وقره): غفلت، از ماده وقر به معناى كرى و ناشنوايى است.
(عشوه): نابينايى چشم به واسطه تاريكى شب، و در اين جا به معناى غفلت
و بىخبرى است.
(برهه): زمان طولانى (برزخ): عالم پس از مرگ (يهتفون): صيحه و فرياد
مىزنند.
(نشح): صدايى كه هنگام گريه در گلوى انسان مىپيچد.
(منادح): جمع مندح، جاى پهن و پر وسعت.
[ترجمه]
«پروردگار سبحان، ياد خود را روشنى بخش دلها قرار داد كه در اثر آن،
پس از سنگينى گوش، مىشنوند و پس از كمسويى چشم، مىبينند و پس از دشمنى،
فرمانبرى و اطاعت مىكنند، پيوسته براى خداوند- كه بخششهايش ارجمند است- در هر
دوره و زمانى بندگانى داشته كه به انديشه آنان الهام مىكرده و در وادى خردهايشان
با آنان سخن مىگفته است، اينان به نور بيدارى، در چشمها و گوشها و دلها نور
مىافشانند، روزهاى خدا را به ياد مردم مىآورند و آنها را از عظمت مقام الهى
مىترساندند، آنان همانند راهنمايان بيابان بودند كه هر كسى راه درست پيشه كند
بستانيد و او را مژده رستگارى دهند و آن را كه راستگرا يا